تأثیرگذاری استاد میرخانی در خوشنویسی، کمتر از عمادالکتاب نبود
اکبر ساعتچی گفت: تأثیرگذاری استاد سیدحسین میرخانی در خوشنویسی کمتر از عماد نبود، او بسیاری از اتصالات خط نستعلیق را تغییر داد و حروف بسیاری را زیباتر از گذشتگان نوشت. چهاردهمین نشست پژوهشی نگارخانه برگ به بزرگداشت «سیدحسین میرخانی» هنرمند خوشنویس و کاتب قرآن کریم اختصاص داشت که با حضور جمعی از هنرمندان خوشنویس و شاگردان وی برگزار شد. در آغاز برنامه فیلم مستندی از سیدحسین میرخانی به نمایش درآمد که در این فیلم هفت دقیقهای سیدحسین میرخانی به چگونگی نوشتن قرآن کریم به خط نستعلیق اشاره داشت.
«نقد دل»؛ گفت و گوی حسین عسگری با دکتر یوسف فضایی
اشاره: دانشگاه آزاد اسلامی با هدف تجلیل از فرزانگان و فرهیختگان و پاسداشت آثار آنان، از بهار 1390 مجموعه کتاب هایی با عنوان «سیمای فرزانگان» منتشر می سازد. نخستین جلد این مجموعه خواندنی، به گفت و گو با دکتر میرجلال الدین کزاری اختصاص یافته و دومین آن که آخرین مراحل آماده سازی برای چاپ را می گذراند، «نقد دل» نام دارد. در این کتاب، حسین عسگری با دکتر یوسف فضایی (استاد نامدار ادیان و عرفان) گفت و گو کرده است. کتاب مورد اشاره با ویراستاری حسین عبدلی (مدیرکل دفتر اسناد و مدارک دانشگاه آزاد اسلامی) به زودی چاپ و منتشر می شود. مطلب زیر، پیش نوشتار آن کتاب است.
* * * *
آغازین سخن
«نقد دل» درنگی اجمالی در زندگی علمی استاد دکتر یوسف فضایی است. این کتاب از سلسله آثاری است که دانشگاه آزاد اسلامی با هدف تکریم نخبگان علمی کشور منتشر میکند. با آن بزرگوار در ایام نورانی ماه مبارک رمضان 1432 قمری (امرداد 1390) به گفت و گو نشستیم و این کتاب از دل آن نشستها بیرون آمد. آن چه صاحب این قلم را واداشت تا بیهیچ درنگی پای تألیف این کتاب با افتخار تمام بایستد چند چیز است:
دیرپایی تعزیه در شهرستان ساوجبلاغ
کبری ماسوله - خبرنگار خبرگزاری مهر
حسینیه برغان با بیش از نیم قرن قدمت از جمله تکیه های مشهور کشور پس از تکیه دولت تهران است که سالها است پذیرای گروه های تعزیه در ایام محرم است؛ قدمت تعزیه خوانی در این روستا تا بدانجا است که همه ساله قشرهای مختلفی از سراسر کشور برای تماشای آن خود را به حسینیه قدیمی می رسانند. حسینیه اعظم برغان بیش از 560 سال است که شاهد عزاداری عاشقان حسین (ع) و اهل بیت عصمت و طهارت و ناله های آنان است. اینجا گویی قطعه ای از بهشت که بر روی زمین جا مانده، فضای حسینیه معطر است و احساسی معنوی در مخاطب ایجاد می کند، حجره هایی که گرداگرد حسینیه اعظم بنا شده اند هر کدام جایگاهی دارند. در تعدادی از آنها ابزار و ادواتی است که تعزیه خوانان با آنها در شمایل ائمه و یارانشان یا اشقیا ظاهر می شوند.
وقتی شمشیر بالا می رود که با ضرببر فرق فرود آید ناله است که به آسمان می رود، یا آنجا که طفلان مسلم را کنار آب می برند تا قربانی کنند شیون زنان به اوج می رسد، اما اشکبارتر از همه زمانی است که تعزیه حضرت عباس (ع) اجرا می شود .آنجا که تیر بر چشمان دلربای ابوالفضل می نشیند یا آنجا که دستان قطع شده او در حفظ مشک تلاش می کند و آن را به دندان می کشد همه بی تاب می شوند و صدا به صدا نمی رسد. گویی سقف حسینیه هر آن پایین خواهد آمد از این همه سوز و ناله. تعزیه روز عاشورا که در روز عاشورا اجرا می شود شور و حال عجیبی دارد، هنوز تعزیه شروع نشده مردم اشک می ریزند، تعزیه که شروع شد فغان به اوج می رسد و آن قدر پیش می رود که اشقیای سرخ پوش هم سینه زن حسین می شوند. این بخشی از حال و هوای این روزهای حسینیه اعظم برغان با قدمتی بیش از 600 سال است که در روستای برغان شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد.
حسین (ع)؛ کشته سکوت عمومی مسلمین
مهدی اصل زعیم
اشاره: یادداشت زیر به قلم آقای مهدی اصل زعیم از فعالان فرهنگی شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد است که هم اکنون در مقطع دکتری جامعه شناسی در دانشگاه حیدرآباد هند مشغول تحصیل و پژوهش است. این یادداشت که از طریق رایانامه دریافت شده، برای نخستین بار در وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» منتشر می شود.
* * * *
«ابن زیاد فرماندار لایق و جان برکف امیرالمومنین یزید بن معاویه خلیفه مسلمین، توانست با جیوش الهی و سربازان با وفای خویش، سر از تن خروج کرده بر دین خدا و خروج کننده بر خلیفه بلاد اسلامی، حسین بن علی جدا کرده و مسلمین را از وجود او و یارانش که درصدد فتنه انگیزی بودند، خلاص کند!!» این متن خبری است که اگر در سال 61 هجری قمری، ما در دمشق یا کوفه بودیم می توانستیم شبیه این را از جارچیان حاکم غاصب اموی و دستگاه خلافت اسلامی بشنویم و اگر می شنیدیم چه عکس العملی داشتیم، باور می کردیم، شک می کردیم یا افشاگری می کردیم. پاسخی به غایت دشوار است که بتوانیم خود را در مقام شنوندگان شامی و یا کوفی این خبر قرار دهیم و نقش آنها را آنگونه بپذیریم که این «این همانی» به نیکویی صورت بگیرد تا امروز در مورد خودمان قضاوت کنیم.
حسین (ع) فرزند رسول خداست، رسولی که پیام آور رحمت برای عالمیان بود و فلسفه بعثت او، اتمام مکارم اخلاق، پیامبری که با تلاش های طاقت فرسای خویش توانسته بود تحولات ارزشمندی در جامعه عرب جاهلی رقم زند. توانسته بود در اندازه و گنجایش و ظرف زمانه خویش فارغ از رنگ و طبقه و نسب به کرامت ذاتی انسانها بیاندیشد، توانسته بود در قالب ساختارهای اجتماعی زمانه خویش، زبان دانایان را بگشاید و نادانان را به حاشیه براند، توانسته بود بر داشتن فاطمه خویش به عنوان دختر مباهات کند، توانسته بود عصبیت عرب و خون و خونریزی زمانه خویش را لگام زند و... اما پس از او ، راهبران کلان نظام اجتماعی، جامعه نوبنیاد او را به مسیری بردند که نیم قرن پس از رحلت پیامبر، فرزند او حسین بن علی، فلسفه حرکت خویش را، اصلاح امت جدش بیان می دارد ولی خلیفه وقت او را به عنوان خارجی سر از تن جدا می کند و با پروپاگاندای رسانه ای خویش در پی اقناع افکار عمومی است تا گزاره های سراپا کذب و خودساخته خویش را به ذهن مردم تحت انقیاد خویش تزریق کند که حسین پسر علی، که حسین فرزند پیام آور رحمت، خروج کرده بر دین خدا و رسول است و یزید بن معاویه، امیر مومنان و خلیفه صالح مسلمین.
عتیقه ها به وزارت جلیله فواید تسلیم شود!
سندی مکتوب با کد بازیابی 6 در سازمان اسناد ملی ایران وجود دارد که ثابت می کند برخی حفاران یهودی در 102 سال پیش یعنی در سال 1289 خورشیدی با هدف یافتن آثار باستانی و تاریخی در منطقه ساوجبلاغ، مبادرت به حفاری غیرمجاز کرده اند. حکومت دارالخلافه تهران در تاریخ 8 سرطان 1328 (8 تیر 1289) طی نامه ای به شماره 2439 این موضوع را به اطلاع دولت وقت ایران رسانده است. متن سند پیش گفته به این شرح است: «مقام منیع وزارت جلیله داخله مرقومه مطاعه به نمره 3117 / 1849 متضمن سواد رقعه وزارت فواید در خصوص کلیمی ها که در محال ساوجبلاغ به حفریات مشغولند و باید آنها را مانع و اگر عتیقه استخراج کرده اند از آنها گرفته و به وزارت جلیله فواید تسلیم شود. زیارت و فوراٌ اقدام و تأکید اکید در منع حفر کلیمی ها کرده و از کار ممنوع شدند.»
وبلاگی برای نشر آثار و اندیشه های استاد حکمت الله ملاصالحی
استاد دکتر حکمتالله ملاصالحی (متولد 1329 خورشیدی در شهرستان طالقان) استاد دانشگاه های تهران و آتن و نخستین پژوهشگری است که مباحث عمیق و دشوار دانش نوظهور «فلسفه باستان شناسی» را در ایران پی ریزی کرده است .از دکتر ملاصالحی هفت عنوان کتاب و نیز مقالات متعددی به زبان های فارسی، انگلیسی و یونانی در نشریات معتبر داخلی و خارجی در زمینه های متنوع فلسفه، باستان شناسی، دین پژوهی، هنرهای آیینی و مسایل دیگر به چاپ رسیده است. نام کتاب ها به این شرح است: جلوه های کهن هنر آیینی (1377)؛ زیبایی و هنر از منظر وحیانی اسلام (1378)؛ درآمدی بر معرفت شناسی باستان شناسی (1382)؛ جستاری در فرهنگ، پدیده موزه و باستان شناسی (1384)؛ انسان، فرهنگ و سنت (1387)؛ باستان شناسی در بوته معرفت شناختی (1387)؛ باستان شناسی دین: با فانوس نظر در جستجوی آیین های گمشده (1390). استاد از سال 1381 در شهرستان ساوجبلاغ ساکن شده است. از تاریخ سه شنبه 2 آبان 1391 گروهی از شاگردان استاد ملاصالحی با هدف نشر آثار و اندیشه های این استاد فرزانه، وبلاگی با عنوان «اسرار حکمت» راه اندازی کرده اند.
نشانی وبلاگ «اسرار حکمت»:
در پرتو ایمان علوی
استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی
از مفاخر فرهنگی شهرستان های ساوجبلاغ، طالقان و نظرآباد
وقتی شخصیت استثنایی، بیبدیل و جان تابناک پیامبر و نقش محوری و تعیینکننده کلام وحیانی قرآن را در یک سو مینهیم، در سوی دیگر هیچ شخصیتی را در یک هزاره و نیم تاریخ و فرهنگ و مدنیت و معنویت ما ایرانیان شیعی مذهب نمییابیم. دیرپا و دراز آهنگ و ژرف و بنیادیتر از چهره تابناک علی ابن ابیطالب (ع) و همسر و فرزندانش که بر روان و رفتار و منش ما ایرانیان تأثیر نهاده باشد. تنها یک نگاه با دقت و بصیرت به اسامی فرزندان این سرزمین سرخ و حادثه خیز کافی است تا بدانیم و بپذیریم عشق و ارادت و دلبستگی و دلدادگی تحسین برانگیز میان ما و آن خاندان پاک به چه میزان ژرف، استوار، پیوسته و پایدار بوده است .این عشق و ارادت و دلبستگی و دلدادگی و دلسپردگی تصادفی نبوده است، فرآورده محض کورههای شعلهور رخدادها و فراز و فرودهای اوضاع تاریخی نیز نبوده است. در تاریخ بانگها و آهنگهای بسیاری را شنیدهایم. شخصیتهای بسیاری را نیز تجربه کردهایم. منادیان و مدعیان عدالت و آزادی زیادی را نیز آزموده و پشت سر نهادهایم. لیکن هر بانگ و آهنگ و زخمهای وجدان خفته و تارهای روح ما را بیدار و مرتعش نکرده است .
هر کلام و کتاب و پیام و قیامی در جانهای مرده آدمیان شور زندگی و حرکت و جنبش و خیزش بر نیانگیخته و شکوه رستاخیز و رهایی و رستن وجدانهای در بند و روحهای افسرده را در پی نداشته است؛ مگر آنکه از سرچشمههای متعالیتر وجود تراویده و متصل به حقیقت و گوهر و مبداء فیض کل هستی و کل عالمی که در آن زیستهایم، بوده است. تاریخ عرصه قبض و بسط، طلوع و غروب و غیبت و ظهور وجود آدمی است. دورههایی را درتاریخ زیسته و آزموده و پشتسر نهادهایم که وجود، سخت در قبض و غیبت وغروب بوده است. همچنین لحظههای دیگری را نیز در تاریخ شاهد بودهایم که وجود چون آفتاب درخشیده و خورشید جان آدمی سر از افق اعلا برکشیده و در جهان و ظلمات تاریخ در ارض هبوط پرتو افکنده است.انبیا و اولیا خورشیدهای فروزان جان آدمیانند. هم مصادیق طلوع اند، هم مظاهر بسط و ظهور خورشید حقیقت وجود آدمی. علی ابن ابیطالب (ع) چنین انسانی است. مصداق طلوع خورشید حقیقت جان آدمی از افق اعلا در ارض تاریخ و جغرافیای وجود انسان تاریخی شده و تاریخمند. تاریخ بدون تجربه این لحظههای مقدس و مبارک ظهور و طلوع خورشید حقیقت وجود آدمی ظلماتی بیش نیست؛ حتی اگر روزی انسان هوشمند موفق به گامنهادن سطح غبار کیهانی دیگری در آنسوتر منظومه خورشیدی بشود .
بزرگترین و عظیمترین درسی که از مدرسه عدالت و آزادگی و کرامت و معرفت و ایمان علوی امیر مومنان امام علی (ع) آموختهایم این است که هیچ مسئولیتی در جهان سنگینتر از مسئولیت انسان بودن نیست و هیچ بودنی در جهان شکوهمند اما سوگناکتر از انسان بودن نیست. «ارحم من راس ماله الرجاء وسلاحه البکاء»؛ تصور نمیکنم در ادبیات هیچ کشوری در هیچ دورهای از تاریخ عبارتی سنگین و سوگناکتر از این عبارت دعای کمیل بتوان یافت. گویی آدمی به هر میزان خود را در حضور یگانه و مقام عصمت مقربتر یافته، مسئولیت انسان بودن را سنگین و عظیم و سوگناکتر احساس کرده است.
اعلامیه دو روحانی ساوجبلاغی درباره درگذشت روحانی قزوینی
رضا شیخ محمدی - وبلاگ نویس قزوینی - درباره سند فوق نوشته است: «پدر بزرگم مرحوم ملا علی اصغر محمدی تاکندی در فروردین سال 1355 هجری شمسی در بیمارستان فاطمی قم بدرود حیات گفت. به این مناسبت مرحوم آیت الله میرزا عبدالله شهیدی (امام جمعه وقت قزوین) و مرحوم میرزا نصرالله شهیدی - دو تن از روحانیان خاندان علمی برغانی که از شهرستان ساوجبلاغ برخاسته اند - به صدور اعلامیهی مشترکی مبادرت کردند و برای آن مرحوم در مسجد شهید ثالث قزوین مجلس یادبود گرفتند.»
خوابی که تعبیری جز شهادت نداشت
«سال 65 که محمد به دنیا آمد، سه سال از حضورم در جبهه های جنگ می گذشت. من سال ها در طلب شهادت جبهه ها را جست وجو می کردم، در حالی که گاه فراموشم می شد شهادت حال می خواهد نه قال و عروج پسرم در یکی از روزهای سال 1389، جلوه دیگری از این حقیقت را برایم روشن ساخت.» گفت وگو با حاج عباسعلی مولایی از رزمندگان شناخته شده شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد و پدر شهید محمد مولایی - چترباز جوان ساوجبلاغی - اگرچه برای شناخت ابعاد زندگی یک شهید صورت پذیرفت، اما واگویه های این رزمنده دوران دفاع مقدس، از تمنای وصال به شوقی درونی سخن می گفت که قرن هاست مجاهدان راه خدا را شیفته خود ساخته است و آنچنان که در سیره بسیاری از رزمندگان می بینیم، نسل اندر نسل از پدر به پسر و از مادر به فرزندان منتقل می شود. شهید محمد مولایی نیز یکی از همین شهدا است که راهروی مکتب جهاد و شهادت را از پدر رزمنده خود آموخت و عاقبت نیز در کسوت پاسداری، در حالی که به آموزش چتربازی می پرداخت به شهادت رسید. او تنها چند ساعت قبل از شهادت خود، وصیتنامه اش را نوشته بود.
تو به درد طلبگی نمی خوری !
آیت الله حاج سید احمد میرخانی (ره) از جمله فقیهان و قرآن پژوهان نامدار است که از روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ برخاسته است. فردا دوم آبان ماه است و در چنین روزی در سال 1372 آیتالله میرخانی درگذشت. ایشان در سال 1296 خورشیدی به دنیا آمد و پس از طی تحصیلات مقدماتی به شوق فراگیری علوم دینی راهی حوزه علمیه قم شد و از محضر استادانی چون مرعشی نجفی، سید محمد حجت کوه کمرهای و سید محمدتقی خوانساری بهرههای فراوان برد. شادروان میرخانی پس از ورود آیتالله بروجردی به قم در جلسه درس ایشان حاضر شد و تا پایان عمر آن عالم بزرگ، از بحثهای فقهی و اصولی ایشان استفاده کرد. آیت الله میرخانی پس از رسیدن به درجه اجتهاد، به تهران بازگشت و به اقامه جماعت، اعزام مُبّلغ به اطراف تهران، تألیف و نشر کتابهای دینی و تأسیس مسجد و حوزه علمیه و ارشاد جوانان مشغول شد. از آثار قلمی ایشان میتوان به «آیات الاحکام» در 2 جلد و «سیر حدیث در اسلام» اشاره کرد. این فقیه فرزانه پس از 76 سال زندگی پر بار، در تهران چشم از جهان فرو بست.