نشانی که فاشیستها دزدیدهاند؛
نقشهای محوطه ازبکی هیچ نسبتی با نازیسم ندارند
یکشنبه 21 دی 1399 / 09:01 دستهبندی: البرز کد خبر: 99102115307 خبرنگار: 50022
خبرگزاری ایسنا / البرز: یک البرزپژوه درباره قدمت محوطه باستانی ازبکی در شهرستان نظرآباد استان البرز، گفت: در این محوطه سفالینههایی از 9هزار سال پیش به دست آمده است که بر روی این سفالینهها نقش صلیب شکسته هم به چشم میخورد. دکتر حسین عسکری در گفت و گو با ایسنا، گفت: در بین نقوش سفالینههای 9 هزار ساله یان تپه و 8 هزار ساله جیران تپه محوطه باستانی ازبکی در شهرستان نظرآباد استان البرز، نقش سواستیکا (Suvastika) یا «صلیب شکسته» یا «گردونه خورشید» هم دیده میشود.
عسکری افزود: به علت سوء استفاده «حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان» تحت رهبری آدولف هیتلر، متاسفانه از سال 1919میلادی این نقش فرهنگی، کم و بیش در اذهان عموم کارکرد منفی پیدا کرده است. این در حالی است که سواستیکا واژهای سانسکریت به معنای «هستی نیک» است و به عنوان نماد «شانس» و «اقبال نیک»، در فرهنگ هند و اروپایی هزاران سال قدمت دارد. وی ادامه داد: برخی پژوهشگران آن را با عنوان «گردونه مهر» یا «گردونه خورشید» به آیین مهری (میترائیسم) نسبت میدهند. قدیمیترین نقش سواستیکا در کشور اوکراین با قدمت 10 هزار ساله به دست آمده و دیگر انواع سواستیکاهای کهن از کشورهای بلغارستان، هندوستان، چین، عراق، روسیه و ایران کشف شده است.
این البرزپژوه خاطرنشان کرد: در سرزمین ایران این علامت علاوه بر «یان تپه» و «جیرانتپه» محوطه باستانی ازبکی، از محوطه های باستانی شوش، سیلک کاشان، تپه حصار دامغان، شهر سوخته سیستان و... به دست آمده است. حتی این نقش به صورت ساده در بناهای تاریخی دوره اسلامی همانند مسجد جامع نائین، مسجد جامع اصفهان، برجهای دوقلوی خرقان قزوین، مدرسه سردار قزوین، مسجد کبود تبریز و... دیده میشود.
وی اظهار کرد: در مجموع این نشان آیینی و دیرپا در فرهنگ باستانی ایران و جهان نماد درخت زندگی، حرکت چرخشی جهان، صورت مثالی انسان، چهار جهت اصلی، برکت، خوشبختی، پیوند زن و مرد، زایش و باروری است. بر همین مبنا، واژه «صلیب» در عبارت «صلیب شکسته» هم اشاره به صلیب مسیحی ندارد. عسکری در پایان گفت: با این اوصاف، این نقش باستانی هیچ ارتباط و نسبت فرهنگی و ایدئولوژیک با مسیحیت، فاشیسم، نازیسم و هیتلر ندارد. در واقع فاشیستها این نشان را از فرهنگ آیینی جهان دزدیدهاند.
گفت و گوی فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا
نقوش سفال های به دست آمده از یان تپه محوطه باستانی ازبکی متعلق به هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح
نقوش سفال های به دست آمده از جیران تپه محوطه باستانی ازبکی متعلق به هزاره ششم پیش از میلاد مسیح
کوچه ای بن بست، سهم فرهنگ و هنر البرز از بنیانگذار شیوه نقاشی بر قالی!
گروه: استانها
حوزه: البرز
شماره: 13991020000124
تاریخ: 1399/10/20 - 9:47ق.ظ
فارس پلاس البرز؛ حسین عسکری (نویسنده و البرز پژوه): نوزدهم دی ماه بیست و دومین سالگشت درگذشت استاد جمشید امینی از طراحان فرش نوین ایران و بنیانگذار شیوه هنری «نقاشی بر قالی» است. متاسفانه سهم فرهنگ و هنر استان البرز از این استاد صاحب سبک، کوچه ای بن بست است در زادگاه و مدفنش در روستای فشند ساوجبلاغ. انتظار می رود با تصویب شورای فرهنگ عمومی استان البرز و شورای نامگذاری شهر کرج، نام و تصویر این هنرمند ملی در کلانشهر کرج جاودانه شود.
استاد امینی در سال 1282 خورشیدی در روستای فشند واقع در غرب استان البرز دیده به جهان گشود. در دو سالگی مادرش را از دست داد و در پنج سالگی به همراه خانواده اش راهی تهران شد. پدرش او را به مکتبی فرستاد که دارای کارگاه قالی بافی بود. پس از یک سال هنرآموزی نزد استاد غلامحسین قالی باف کرمانی، در سال 1298 با یاری میرزا علیخان محمودی کاشانی از شاگردان استاد کمال الملک، وارد مدرسه صنایع مستظرفه شد. طراحی را نزد استاد محمّد غفاری مشهور به کمال الملک فراگرفت و در آن مدرسه دار قالی برپا کرد. در سال 1307 در رشته گوبلن بافی دیپلم عالی گرفت؛ دیپلمی که در سال 1318 از سوی وزارت معارف، معادل لیسانس هنرهای زیبا تلقّی گردید. او پس از کسب تجارب دوره جوانی، وقت خود را بیشتر به آموزش هنرجویان هنرستان های هنرهای زیبا اختصاص داد و در مهر 1337 بازنشسته شد.
او با حمایت و توصیه استاد کمال الملک، هنرمندانه فاصله نقاشیِ رنگ و روغن و بافت قالی با پشم و کُرک را از میان برداشت. به پرده ها جان داد نه به یاری قلم مو و رنگ بر بوم نقاشی که به مدد نخ و تار و پود بر دارِ قالی. نخستین هنرمندی است که به بافت فرش با استفاده از پرسپکتیو و سایه روشن پرداخت. نقشه های سنّتی را بسیار آسان می بافت اما تبحّر او در بافت فرش بدون نقشه و از روی تصویر بود. به این ترتیب بود که استاد امینی، مبتکر شیوه هنری «نقاشی بر قالی» در ایران شد. نخستین اثر هنری وی فرش «نازی آباد» است که زیرنظر استاد کمال الملک بافته شده است. دکتر حسن امینی فرزند استاد امینی همچنان ادامه دهنده شیوه هنری پدرش است.
تابلوهای منظره، مرغ پابسته، پل ورسک، خلقت آدم (کپی از میکل آنژ)، شیر خفته، دو گنجشک نشسته، اینشتاین، اسب، گل های آفتابگردان، ضامن آهو و تصویر استادکمال الملک از دیگر آثار بی همتای استاد امینی است. این قالی ها، چنان استادانه بافته شده اند که حتّی از فاصله نزدیک هم با نقّاشی تفاوتی ندارد. برخی از این آثار در موزه هنرهای ملّی، کاخ سعدآباد و کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود. آثار استاد امینی در نمایشگاه جهانی بروکسل سال 1958میلادی دیپلم گراند پری را برای او به ارمغان آورد. او درباره یکی از آثارش گفته است: «پل ورسک را که بافتم، قوام السلطنه آن را در سفری که به شوروی داشت به مقام های آن کشور هدیه کرد. بعد که برگشت گفت آن قدر که آن جماعت به پل ورسک احترام
گذاشتند به من اعتنا نکردند. آنان همان کسانی بودند که کمال الملک را تبعید کردند و او در سکوت و در غربت غریبانه در نیشابور مُرد.»
استاد امینی در 19 دی 1377 درگذشت و سه روز بعد، در زادگاهش فشند از توابع شهرستان ساوجبلاغ به خاک سپرده شد. از جمله توصیه های اخلاقی استاد به شاگردانش، پاکی زبان و احترام به زنان بود. او عقیده داشت که مردان بزرگ را زنان پاکدامن و نجیب ساخته اند، پس باید به ستایش مقام زن و مادر پرداخت.
منابع: شیرین صوراسرافیل، طراحان بزرگ فرش ایران، ص 465؛ عباس سرمدی، دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص 100؛ جامعه، ش 84، ص 5؛ خبرنامه ساوجبلاغ، ش 12، ص 7؛ هنر و مردم، ش 29، ص 16؛ تندیس، ش 247؛ فصلنامه هنر، ش 20، ص 52؛ شهروز مهاجر و محمّدحسن حامدی، مکتب کمال الملک، ص 54؛ دانشنامه دانش گستر، ج 3، ص 127.
یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری فارس
استاد جمشید امینی
از طراحان فرش نوین ایران و بنیانگذار شیوه هنری «نقاشی بر قالی»
ضامن آهو اثری از استاد جمشید امینی
استاد جمشید امینی در مدرسه صنایع مستظرفه
استاد جمشید امینی و همسرش در روستای فشند ساوجبلاغ
(آرشیو شخصی حسین عسکری)
اثری دیگر از استاد جمشید امینی
ثبت گنجینه هنری البرز به نام تهران و قزوین!
سهشنبه 31 تیر 1399 / 09:12
دستهبندی: البرز
کد خبر: 99043122899
خبرنگار: 50022
خبرگزاری ایسنا / یک نویسنده و البرزپژوه گفت: استاد غلامحسین امیرخانی خوشنویس نامدار البرزی از سوی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با عنوان «گنجینه زنده بشری در خط نستعلیق» به شماره 45در فهرست ملی «نادره کاران میراث فرهنگی ناملموس» به ثبت رسید. دکتر حسین عسکری در گفت و گو با ایسنا، با اعلام این خبر گفت: عجیب آنکه علی اصغر مونسان وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در 29تیر 1399طی نامههای جداگانهای به انوشیروان محسنی بندپی و هدایتالله جمالیپور استانداران تهران و قزوین، مراتب ثبت استاد امیرخانی به عنوان گنجینه زنده بشری را ابلاغ کرده و خطاب به آنان نوشته است: «هرگونه اقدام که موجب حفظ و احیای این میراث شود، مورد تأکید است.»
عسکری ادامه داد: این درحالی است که نسب البرزی استاد امیرخانی بر همگان روشن است و نادیده گرفتن آن از نظر فرهنگی و هویتی بسیار ناپسند و توهین آمیز است. انتظار میرود که مسئولان البرز و مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان این خطا را با جدیت تمام پیگیری و اصلاح نمایند. وی ادامه داد: استاد امیرخانی در سال 1318در روستای تکیه ناوه از توابع شهرستان طالقان در استان البرز زاده شده اما روستای شهراسر طالقان را برای اقامت ییلاقی خود برگزیده است. استاد که در سال 1385ریاست هیئت مدیره انجمن طالقانی ها را عهده دار بود، درباره زادگاهش نوشته است: «طالقان یکی از اقلیم های شگفت و شورانگیز ایران است... ترکیب دلپذیری از کوه و دشت، آب و رود، سپیدار و صنوبر، سرزمینی که پشت بر مَخدّه البرز زده و پا در خُنکای شوخ دریاچه خود صفا می دهد. طالقان نگارخانه آب و خاک و انسان است.»
عسکری در ادامه گفت: سبک استاد امیرخانی خوشنویس نامدار البرزی در خط نستعلیق، تلفیقی از سبک های استاد میرعماد حسنی سیفی قزوینی (درگذشت 1024ق) خوشنویس برجسته دوره صفوی و استاد محمدرضا کلهر کرمانشاهی (درگذشت 1310ق) خوشنویس توانای دوره قاجاریه است. حتی استاد امیرخانی خود اذعان داشته که به آثار استاد میرزا غلامرضا اصفهانی (درگذشت 1304ق) از شاخه های اصلی سبک میرعماد نظر داشته است. به همین جهت، سبک خوشنویسی استاد امیرخانی، «سبک تلفیقی امیرخانی» نامیده شده است. این نویسنده و البرزپژوه افزود: برخی پژوهشگران در یک تقسیم بندی، دوره های سیر تکاملی سبک خوشنویسی استاد امیرخانی را این چنین بر شمرده اند: 1. دوره آموزشی (از سال 1338تا 1340)؛ 2. دوره تجربه اندوزی (از سال 1342تا 1352) پرکاری در کتابت (کتابت ده جلدی طلعت حق) و انتهای دوره دریافت گواهی نامه استادی؛ 3. دوره کمال یافتگی (سال 1353تا 1358) انتهای دوره کتابت اول ترجیع بند هاتف؛ 4. دوره خلق آثار (از سال 1358تا 1388) انتهای دوره به بار نشستن سبک تلفیقی.
عسکری اظهار کرد: استاد امیرخانی در 18سالگی با استاد سید حسین میرخانی دیگر خوشنویس نامدار البرزی، در انجمن خوشنویسان ایران آشنا شد. او از سال 1358عضویت شورای عالی انجمن و عمدتاً ریاست شورای عالی انجمن خوشنویسان ایران را در اغلب ادوار بر عهده داشت. وی گفت: دیگر فعالیت های فرهنگی و هنری استاد امیرخانی به این شرح است: عضو هیأت تشخیص انجمن خوشنویسان ایران، رئیس شورای عالی خانه هنرمندان ایران از سال 1376، عضو هیأت داوران مسابقات جهانی خوشنویسی یاقوت در کشور ترکیه، عضو اصلی کمیسیون ملّی یونسکو در ایران، چهره برگزیده فرهنگستان هنر در سال 1388، عضو پیوسته فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، چهره ماندگار ایران در سال 1381، دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر کشور در سال 1376 از دست رئیس جمهوری وقت، حضور در بیش از صد نمایشگاه خوشنویسی فردی و گروهی در ایران و کشورهای پاکستان، ترکیه، سوریه، فرانسه، انگلستان، سوئد، آلمان، جمهوری آذربایجان، امارات متحده عربی و...
عسکری با بیان اینکه البته کم کاری نهادهای فرهنگی و هنری استان البرز در معرفی و پاسداشت مقام فرهنگی و هنری استاد امیرخانی همچنان قابل نقد است گفت: هنوز هیچ فیلم مستند قابل قبولی درباره استاد ساخته نشده و هیچ مکان عمومی به نام او نامگذاری نشده است. حتی در زادگاه و خاستگاه او یعنی شهرستان طالقان هم هیچ یادمان و تندیسی نصب نشده است. انجمن و تشکّلی به نام و سبک هنری او راه اندازی نشده و آیین نکوداشتی در استان البرز برای استاد برگزار نشده است. از خط ماندگار و معنوی استاد در تزیین مساجد، تکایا و حسینیه ها و مصلاهای استان بهره گرفته نشده است. کتاب تاریخ خوشنویسی و خوشنویسان البرزی تالیف و منتشر نشده و موزه و گنجینه ای هم در استان البرز با هدف گردآوری و نمایش آثار استاد غلامحسین امیرخانی و دیگر خوشنویسان صاحب سبک البرزی همانند استاد درویش عبدالمجید طالقانی و استادان سید حسن و سید حسین میرخانی و دیگران راه اندازی نشده است.
گفت و گوی فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا
انتشار گفت و گوی فوق در روزنامه پیام آشنا
وفادارترین شاگرد البرزی سبک کمال الملک
28 خرداد 1399، 11:03 -کد خبرنگار: 2239 - کد خبر: 83824105
کرج - خبرگزاری ایرنا - 28 خرداد مصادف با بیست و ششمین سالگرد درگذشت استاد علی اکبرخان نجم آبادی نقاش البرزی است که از او به عنوان وفادارترین شاگرد البرزی سبک کمال الملک نام برده می شود. دکتر حسین عسکری نویسنده و البرزپژوه که در مناسبت های مختلف تاریخی مسایل فرهنگی و تاریخی البرز را نشر می دهد، روز چهارشنبه 28خرداد 1399به ایرنا گفت: شادروان محمد غفاری (درگذشت 1319) مشهور به استاد کمال الملک، نقاش معروف ایرانی در مکتب هنری قاجار که در 93سالگی درگذشت، دارای چهار شاگرد از خطه استان البرز بود. وی یادآور شد: کمال الملک از آغاز فعالیت هنری اش، تمایلی قوی و آشکار به روش و اسلوب طبیعت گرایی و واقع گرایی در هنر نقاشی داشت. او با تأسیس مدرسه صنایع مستظرفه در دوره قاجار، سبک خود را مستقیم یا غیر مستقیم به شاگردانی آموزش داده که چهار تن از آنان به نام های جمشید امینی، مصطفی نجمی، علی اشرف والی و علی اکبر خان نجم آبادی ریشه در استان البرز دارند.
عسکری بیان داشت: 28 خردادماه مصادف با بیست و ششمین سالگشت درگذشت استاد میرزا علی اکبر خان نجم آبادی (1278 - 1373) است که ریشه در روستای نجم آباد از توابع شهرستان نظرآباد دارد. وی که فرزند میرزا مرتضی نجم آبادی (درگذشت 1326) خوشنویس، حقوقدان و روزنامه نگار مشروطه خواه است، تحصیلات متوسطه را در دبیرستان گلستان که به وسیله پدرش تأسیس شده بود، به پایان رساند. پس از آن به «مدرسه ایران و آلمان» رفت و تا آغاز جنگ جهانی اول که مدرسه بسته شد، در آنجا بود. چون علاقه فراوان به هنر نقاشی داشت. به مدرسه صنایع مستظرفه رفت و مدت هشت سال زیر نظر استاد کمال الملک سپس استاد علی محمد حیدریان (درگذشت 1369) به فراگیری این هنر مشغول شد. پس از انحلال مدرسه صنایع مستظرفه به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و به عنوان دبیر نقاشی به کار ادامه داد و در سال 1323از سوی وزارت فرهنگ، در هنر نقاشی به دریافت معادل لیسانس نایل شد. سرانجام پس از 36سال بازنشسته شد. اما از نقاشی دست نکشید و مدت بیست سال دیگر در دبیرستان های ملّی و البرز به کار خود ادامه داد و شاگردان زیادی نیز تربیت کرد. تابلوهای «جوانی در حال خواندن نامه»، «تک چهره نقاش» و «تک چهره کمال الملک» از آثار او است.
کتاب های «روش نوین آموزش نقاشی برای سال اول دبیرستان ها» و «رهنما یا مجموعه نمونه های نقاشی انسان، حیوان، مناظر طبیعی و...» از جمله آثار مکتوب استاد علی اکبرخان نجم آبادی است. استاد منصور وفایی (متولد 1313) پیشکسوت نقاشی سبک قهوه خانه ای (خیالی نگاری)، طاها بهبهانی (متولد 1325) نقاش و مجسمه ساز و استاد علی اشرف والی (درگذشت 1389) از شاگردان نامدار او به شمار می روند. از دیگر آثار استاد نجم آبادی می توان به کپی از نقاشی های رامبراند، رافائل و کمال الملک اشاره کرد. او در تمام عمر خود هرگز از شیوه کار استادش - کلاسیک گرایی و طبیعت گرایی - فاصله نگرفت. وی سال های پایانی عمرش را بیشتر به مطالعه گذراند و سرانجام در 28 خرداد 1373 درگذشت. دکتر کیوان نجم آبادی (درگذشت 1392) شیمیدان و رییس پیشین دانشگاه امیر کبیر (پلی تکنیک) و دکتر منیژه نجم آبادی (متولد 1320) پاتولوژیست فرزندان او هستند.
استان البرز دارای مشاهیر فرهنگی و مذهبی فراوانی است که از جمله آنان می توان به مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی و استاد جلال آل احمد اشاره کرد.
گفت و گوی فوق در وب سایت خبرگزاری ایرنا
نوشته فوق در روزنامه پیام آشنا
حسین عسکری، «وفادارترین شاگرد البرزی سبک کمال الملک»، روزنامه پیام آشنا، سال ششم، ش 1635، شنبه 7 تیر 1399، ص 8.
__________________
نام آوران البرز در رادیو
امروز برای ضبط برنامه «نام آوران البرز» رفتم به استودیوی رادیو البرز و درباره ده تن از مشاهیر استان البرز صحبت کردم. پیش از این درباره ده چهره دیگر سخن گفته بودم. آقای محمد شهبازی جوان خوش ذوق و اهل کتاب، نویسنده و کارگردان این برنامه شنیدنی است. همچنین دوستان البرزپژوه آقایان اسماعیل آل احمد و زکریا مهرور در تولید این برنامه مشارکت دارند. درباره زمان پخش این سلسله برنامه رادیویی، در کانال البرزپژوهی خدمت علاقه مندان اطلاع رسانی خواهم کرد.
حسین عسکری - 26 خرداد 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
[...از شیخ پرسیدم دچار قبض هم می شوند. گفتند خیر. این مرحله را پشت سر نهاده اند. فکر خوب و قول خوب و فعل خوب، انبساط آور است و نشاط انگیز و شکرش انبساط آورتر. فکر بد و قول بد و فعل بد، هم قبض را دامن می زند هم سنگین است و ملال آور و ذکر عفو و استغفار از آن واجب. استغفار هفتاد مرتبه در سه گاه نماز. در پس پشت این نکته ها و گفته های ساده شیخ احساس می کردم چه حکمت و فرزانگی و فرهمندی عمیق و تجربه زندگی انسانی نهان است که هشت دهه زندگی را با فکر و قول و فعل نیک به تعبیر اشو زرتشت به سر کرده است و چه نیک رستگاری را در اتفاق و اتحاد فکر و قول و فعل نیک زیسته و یافته و دریافته است...]
یادداشت های اخیر استاد حکمت اله ملاصالحی
یادداشت استاد حکمت اله ملاصالحی درباره فرزندکشی سنگدلانه پدرانه
پاسخ استاد حکمت اله ملاصالحی به پرسش یکی از اعضای «گروه تخصصی حکمت و فلسفه»
هشتگرد یا هشترود؟
امروز برای یافتن معنای واژه ای رجوع کردم به جلد پانزدهم لغت نامه بزرگ دهخدا. در صفحه 23865 آن چشمم به مدخل «ینگی امام» افتاد. ینگی امام از جمله روستاهای تاریخی شهرستان ساوجبلاغ است که به تناوب از دوره صفوی تا قاجار نامش در اسناد و منابع مکتوب داخلی و خارجی آمده است. استاد علی اکبر دهخدا، مدخل ینگی امام را با استفاده از دو منبع «یادداشت مولف» و کتاب «فرهنگ جغرافیایی ایران» اثر سرتیپ حسینعلی رزم آرا رییس دایره جغرافیایی ارتش پهلوی نوشته است. ینگی امام به اشتباه روستایی میان سیف آباد (شهر گلسار فعلی) و هشترود توصیف شده است! به نظر می رسد ویراستاران محترم، واژه هشتگرد در یادداشت های استاد دهخدا را به اشتباه هشترود خوانده اند. هشترود شهرستانی در آذربایجان شرقی است. نسخه مورد رجوع، چاپ دوم از دوره جدید است که در سال 1377به وسیله موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران منتشر شده است. شاید این اشتباه در چاپ های جدید اصلاح شده باشد وگرنه اصلاح این خطا به جهت حیثیت علمی و استنادپذیری فراگیر این کتاب مرجع و همچنین نام بلند استاد دهخدا، ضروری است...
10 خرداد 1399
نظر علیرضا آقاجان (فعال فرهنگی) درباره سهو رخ داده در لغتنامه دهخدا ذیل مدخل ینگی امام
سلام و عرض ادب. توضیح علامه دهخدا دو بخش است؛ بخش اول یادداشت خود ایشان است و بخش دوم از صفحه 243 جلد اول «فرهنگ جغرافیایی ایران» نقل شده است. همانطور که در عکس مشخص است درباره هشترود یا هشتگرد مطلبی در فرهنگ جغرافیایی ایران نیامده است پس باید دید که این سهو چگونه در یادداشت مرحوم دهخدا رخ داده است. آیا سندی وجود دارد که از هشتگرد در گذشته های دور به صورت هشترود نام برده باشد؟ گو اینکه در چاپ سال 1342 لغتنامه این سهو همچنان دیده می شود. پس به احتمال قوی، سهو مورد اشاره، در قلم استاد رخ داده است. البته همچنان جای بررسی های بیشتر وجود دارد...
- البرزپژوهی: استاد دهخدا، در لغتنامه اش هشتگرد را به صورت «هشتجرد» آورده است. در متن و تعلیقات کتاب های النقض و الفهرست متعلق به قرن ششم هجری قمری هم، هشتگرد به دو صورت «هشتجرد» و «هشتورد» آمده است. به نظر می رسد ویراستاران لغتنامه، هشتگرد یا هشتجرد شاید هشتورد نوشته شده در یادداشت استاد دهخدا را هشترود ضبط کرده اند. در کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران هم به صورت هشتجرد آمده است. البته با توجه به چاپ سال 1342 لغتنامه، به نظر می رسد استاد دهخدا در مدخل ینگی امام، نام هشتگرد را خود به اشتباه ضبط کرده است. هم اکنون ضروری ترین اقدام موسسه لغتنامه دهخدا وابسته به دانشگاه تهران، اصلاح این اشتباه مسلم جغرافیایی است. ممنون از آقای علیرضا آقاجان.
_____________________
پایان نگارش کتاب روستازادگان دانشمند
شکر خدا امروز اول خرداد 1399 نگارش کتاب «روستازادگان دانشمندم» را به پایان رساندم و فایل آن را جهت ویراستاری فرستادم خدمت دوست عزیزم آقای اسماعیل آل احمد. این کتاب درباره زندگی، زمانه و آرمان های 85 تن از مشاهیر برخاسته از روستای تاریخی نجم آباد از توابع استان البرز است که از شهرت ملی و بین المللی برخوردارند. چهار فصل دارد: فصل اول) درنگی در روستای نجم آباد؛ فصل دوم) نام آوران خاندان نجم آبادی؛ فصل سوم) نام آوران خاندان ساوجبلاغی (شامل خانواده های اعتمادی، دبیران و سحبان)؛ فصل چهارم) دیگر چهره ها. کتاب مزین به مقدمه شادروان استاد دکتر سیف الدین نجم آبادی و استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی است. باز هم شکر...
اول خرداد 1399
_____________________
بانک ملی یعنی این...
عکس فوق به تازگی در صفحه اینستاگرام «نظرآباد را باید دید» منتشر شده است. ادمین این صفحه پر مخاطب، برادرم علی عسگری است. این عکس هم در سال 1352 در بانک ملی ایران شعبه نظرآباد ثبت شده است. ترکیب حاضران در عکس، تناسب موزونی با نام بانک پیدا کرده است؛ ملی...
- ایستاه از راست آقایان:1. لطفعلی فرهنگی کارمند بانک؛ 2. قدرت الله فرید فرهنگی و مدیر دبیرستان نظرآباد؛ 3. محمد تقی کشت پور؛ 4. شعبانی معاون زرین قلم؛ 5. اسلامی رییس پست و تلگراف نظرآباد؛ 6. پورمند رییس بانک؛ 7. ضیایی کارمند بانک؛ 8. زرین قلم نماینده تام الاختیار میرزا عبداالله مقدم در آبادانی نظرآباد و رییس سازمان عمران شهر؛ 9. حاج بیرامعلی کشت پور مدیر شرکت فلاحتی نظرآباد؛ 10. حسن بهروزی کارمند بانک.
- نشسته از راست آقایان: 1. عبدالحسین سیفی سرکارگر ساختمانی کارخانجات نساجی مقدم؛ 2. علی معدنی کارمند بانک؛ 3. اکبر معدنی کارمند بانک؛ 4. عبدالله رنجبرزاده معروف به عبدالله برقی؛ 5. سید احمد میرآقا دایر کننده نخستین نانوایی تافتونی در نظرآباد.
20 اردیبهشت 1399
_____________________
رزمنده جنگ دوم ایران و روس و صاحب سیصد عنوان اثر مکتوب
تصویر فوق آغاز جلد دهم تفسیری از قرآن کریم موسوم به «بحرالعرفان و کنز الایمان» نوشته شیخ محمد صالح برغانی (درگذشت 1271ق) عالم البرزی روزگار قاجار است. نگارش حدود سیصد عنوان اثر چاپ شده و دست نویس در زمینه معارف اسلامی، تاسیس مدرسه صالحیه در شهر قزوین، حضور در جنگ دوم ایران و روس به عنوان رزمنده و راه اندازی کتابخانه خاندان برغانی در شهر کربلا از جمله اقدامات مرحوم شیخ محمدصالح است. دکتر علی اکبر صالحی دانشمند هسته ای ایران از نوادگان او است. درباره زندگی و آثار او در کتاب «علمای مجاهد استان البرز» بیشتر نوشته ام.
26 اردیبهشت 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
پیوندهای هنری البرز با سعدی شیرازی
دوشنبه اول اردیبهشت 1399 / 09:28 - کد خبر: 99020100101، خبرنگار: 50022
خبرگزاری ایسنا / البرز: یک البرزپژوه با بیان اینکه یکم اردیبهشت ماه به عنوان روز بزرگداشت سعدی نامگذاری شده است، گفت: سعدی بزرگ در فرهنگ و هنر استان البرز حضوری اثرگذار دارد که در این مجال، به فرازهایی از این پیوندهای فرهنگی و هنری اشاره میشود. دکتر حسین عسکری در گفت و گو با ایسنا گفت: اول اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ مصلح الدین عبدالله شیرازی مشهور به سعدی شاعر و نویسنده پارسی گوی نامدار ایرانی در سده هفتم هجری قمری است. بر همین مبنا، از سال 1381 در تقویم ایران، اول اردیبهشت (روز آغاز نگارش کتاب گلستان) به جهت تجلیل از این شاعر نامدار به عنوان روز سعدی نامگذاری شده است. سعدی بزرگ در فرهنگ و هنر استان البرز حضوری اثرگذار دارد که در این مجال، به فرازهایی از این پیوندهای فرهنگی و هنری اشاره میشود.
خوشنویس البرزی کتیبه های آرامگاه سعدی
عسکری افزود: آرامگاه سعدی معروف به سعدیه در شمال شرقی شهر شیراز و کنار باغ دلگشا قرار دارد که محل گردهم آمدن دوستداران عرفان، فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی است. در داخل این آرامگاه ، هفت کتیبه از بوستان و گلستان به خط استاد ابراهیم بوذری هنرمند البرزی وجود دارد. استاد بوذری خوشنویس، ادیب، تعزیه پژوه، خواننده و کارشناس ردیفهای آوازی موسیقی سنتی ایرانی در سال 1275 در روستای کرود از توابع شهرستان طالقان واقع در استان البرز زاده شده و در بهمن 1365 درگذشت. او که از شاگردان میرزا محمدحسین سیفی قزوینی مشهور به عمادالکُتاب به شمار میرود، در تاسیس انجمن خوشنویسان ایران نقش داشت.
آثار سعدی به خط شکسته خوشنویس البرزی
وی در ادامه توضیح داد: کلیات سعدی (کتابت شده در سالهای 1181 و 1182 قمری) و بوستان سعدی (کتابت شده در سال 1183قمری) از جمله آثار استاد درویش عبدالمجید طالقانی خوشنویس نامدار البرزی و صاحب «سبک کمال شکسته نستعلیق» است. درویش عبدالمجید در سال 1150 قمری در روستای مهران از توابع شهرستان طالقان زاده شده و در 15 محرم 1185 قمری در 35سالگی درگذشته است. همه هنرشناسان، اتفاق نظر دارند که خط شکسته نستعلیق را درویش عبدالمجید به اوج کمال رسانده است. این هنرمندِ سخندان با اینکه در جوانی درگذشته، بازار همه شکسته نویسان پیش از خود را با خط شکسته خود درهم شکسته است. همانگونه که کمال خط نستعلیق به دست میرعماد صورت گرفت. خط شکسته را درویش عبدالمجید به اوج کمال رساند. پیکر او در آرامستان تخت فولاد اصفهان مجاور تکیه میرفندرسکی به خاک سپرده شده است.
گلستان سعدی به خط صاحب سبک برغانی
این البرزپژوه خاطرنشان کرد: استاد سید مرتضی حسینی برغانی (درگذشت 1308) مشهور به سید مرتضی برغانی یا میرخانی، خوشنویس نامدار اواخر دوره قاجار و از شاگردان ممتاز میرزا محمد رضا کلهر است. او از طریق فرزندانش استاد سید حسین میرخانی و استاد سید حسن میرخانی مشهور به سراج الکتّاب بنیانگذاران انجمن خوشنویسان ایران، شیوه نستعلیق نویسی استاد کلهر را تا روزگار ما ادامه داده است و از این نظر، حلقه اتصال خوشنویسان معاصر به خوشنویسان دوره قاجار است. پانزده سال در هندوستان اقامت داشت و در آنجا و ایران آثاری همانند گلستان سعدی را خوشنویسی کرد.
آثار سعدی به خط سراج الکتّاب البرزی
عسکری ادامه داد: استاد سید حسن میرخانی خوشنویس شناخته شده البرزی، آثار بسیاری از بزرگان شعر و ادب و عرفان را کتابت کرده است از آن جمله کلیات سعدی، پندنامه سعدی و گزیده اشعار سعدی. استاد میرخانی فرزند استاد سید مرتضی حسینی برغانی، خوشنویس معاصر و از بنیانگذاران انجمن خوشنویسان ایران است. تعلیمات آغازین را از پدر هنرمندش که شاگرد میرزا محمد رضا کلهر بود، فراگرفت و خیلی زود در خط نستعلیق ممتاز گردید تا آنجا که به سراج الکتّاب مشهور شد. او علاوه بر خوشنویسی در شاعری هم دستی داشت و در اشعارش تخلّص به «بنده» میکرد. اشعارش با نام دیوان بنده به چاپ رسیده است.
تضمین گلچین سعدی به خط صاحب سبک تلفیقی
وی افزود: یکی از آثار استاد غلامحسین امیرخانی صاحب سبک تلفیقی در خط نستعلیق، خوشنویسی «تضمین گلچین سعدی» اثر حیدر تهرانی متخلص به معجزه است. استاد امیرخانی در سال 1318 در روستای تکیه ناوه از توابع شهرستان طالقان واقع در استان البرز زاده شد اما روستای شهراسر شهرستان طالقان را برای اقامت ییلاقی خود برگزید. این هنرمند نامدار البرزی در سال 1343 مدرس انجمن خوشنویسان ایران شد و در سال 1353 مقام استادی این رشته را دریافت کرد. از سال 1358 عضویت شورای عالی انجمن و عمدتاً ریاست شورای عالی انجمن خوشنویسان ایران را در اغلب ادوار عهده دار است.
گلستان سعدی به خط مدرس البرزی انجمن خوشنویسان ایران
عسکری اظهار کرد: گلستان سعدی از جمله آثار استاد سید احمد میرخانی (متولد 1318) پیشکسوت و مدرس البرزی انجمن خوشنویسان ایران است. او متولد روستای تالیان از توابع شهرستان ساوجبلاغ و همچنین کاتب قرآن کریم به خط نسخ و نستعلیق است. خوشنویسی کلیات مفاتیح الجنان و دیوان حافظ از دیگر آثار او است.
گلستان سعدی با خط، مقدمه و ناشر البرزی
در اسفند 1389 «گلستان سعدی» براساس نسخه دکتر محمدعلی فروغی و با خط استاد امیر اصغری فوق ممتاز و عضو البرزی انجمن خوشنویسان ایران منتشر شده است. ناشر البرزی این مجموعه هنری 2000نسخهای، انتشارات رهام اندیشه است. مقدمه اسماعیل آل احمد (نویسنده و پژوهشگر البرزی) و گل و مرغ رامین مرآتی (هنرمند البرزی) از زیباییهای این کتاب است. خوشنویسی و انتشار دیوان حافظ با مقدمه دکتر حکمت اله ملاصالحی، رباعیات خیام، گزیدهای از اشعار شهریار و گزیدهای از قصیده های پروین اعتصامی از جمله آثار استاد اصغری است. قرآن نستعلیق این خوشنویس البرزی هنوز به چاپ نرسیده است.
متن گفت و گوی فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا
حسین عسکری، «پیوندهای هنری البرز با سعدی شیرازی»، روزنامه پیام آشنا، ش 1592، 2 اردیبهشت 1399، ص 4
نوشته فوق در وب سایت هزار و یک شهر
گلستان سعدی به خط شکسته نستعلیق استاد درویش عبدالمجید طالقانی
شعری از سعدی شیرازی به خط استاد غلامحسین امیرخانی
کلیات سعدی به خط استاد سید حسن میرخانی (سراج الکتاب)
حکایتی از گلستان سعدی به خط استاد سید حسین میرخانی
تضمین گلچین سعدی اثر حیدر تهرانی (معجزه) به خط استاد غلامحسین امیرخانی
گلستان سعدی با مقدمه اسماعیل آل احمد و به خط استاد امیر اصغری
درباره این گلستان
شخصیت بی نظیر حضرت سعدی با زندگی ایرانیان از کودکی تا کهنسالی عجین است. یکی از نشانه های این انس و الفت، رواج بیش از 400 ضرب المثل در زبان فارسی از سخنان این فرمانروای مسلم ملک سخن است. یکی از لحظات زندگی ام که در آن «جامه جانم به خوناب جگر، شسته» نشده است دوستی و هم حجرگی با استاد امیر اصغری است. خوش بخت بوده ام که در بسیاری از موارد، پیش از چاپ اثری از ایشان در جریان آن بوده ام. گلستان را که کتابت کردند به من امر کردند که مقدمه ای بر آن بنویس و من با کمال تواضع از ایشان عذرخواستم که باید آدمی سرشناس و استاد، پیدا کنی. استاد با همان طنازی همیشگی رو به من فرمودند: بنویس. فامیلی ات - آل احمد - غلط انداز است. هردو خندیدیم و من، جسارت کردم و بر گلستان کتابت ایشان، چند سطری از سعدی بی بدیل نوشتم. مطلب درون گیومه برگرفته از این بیت استاد هوشنگ ابتهاج است:
بس که شستیم به خوناب جگر جامه جان
نه از او تار بجا ماند و نه پود ای ساقی
اسماعیل آل احمد (نویسنده و البرزپژوه)
اول اردیبهشت 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
__________________________________
گزارش روزنامه خبر جنوب (شماره 10480) درباره خوشنویس البرزی کتیبه های آرامگاه سعدی
در قسمت های چهارم و پنجم «سرای هنر» ویژه برنامه تلویزیونی هفته هنر انقلاب اسلامی که در روزهای های چهارشنبه و پنج شنبه 27 و 28 فروردین 1399 ساعت 22:20 از سیمای البرز پخش می شود به معرفی دو شخصیت - کتاب البرزی دیگر پرداخته ام. این برنامه پنج قسمتی، تولید حوزه هنری استان البرز با همکاری واحد آفرینش های هنری بسیج است.
در پی بارشهای اخیر؛
سقف نمازگاه شیخهادی نجمآبادی فروریخت
سقف مسجد قاجاری نجمآباد در استان البرز که محل عبادت شیخ هادی نجمآبادی بوده و فعالان میراث فرهنگی بارها درباره وضعیت آن هشدار داده بودند، فرو ریخت.
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ: مسجد قاجاری نجمآباد در شهرستان نظرآباد استان البرز از دوره قاجار به یادگار مانده است که اینروزها، به دلیل بارش بارانهای متعدد در وضعیت نامناسبی قرار گرفته است. آبانماه سال گذشته بخشی از سقف این مسجد فرو ریخته بود؛ مسجدی که آیتالله شیخ هادی نجمآبادی و روحانیون و علمای دیگر نیز در آن نماز گزاردهاند . حسین عسگری نویسنده و مؤلف کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» در این باره به خبرنگار مهر میگوید: «این مسجد در سال 86به عنوان اثر ملی ثبت شده است. ما بارها نسبت به وضعیت آن هشدار داده بودیم اما هیچوقت به نتیجهای نرسیدیم. حتی آقای صابری مدیرکل سابق میراث فرهنگی استان البرز نیز از این مسجد دیدن کرد. مدیر میراث فرهنگی نظرآباد نیز از وضعیت آن مطلع بود تا اینکه پلاستیکی برای جلوگیری از تخریب بیشتر سقف کشیدند که میدانستیم موقت است. وضعیت این مسجد به همین شکل ادامه داشت تا اینکه بخشهای دیگری از سقف آن در روزهای اخیر و به دلیل بارشهای سنگین فرو ریخت.»
اکبر شماخی از شورای روستای نجمآباد هم درباره این مسجد توضیحاتی داشت که در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: «ضلع جنوبی و جنوب شرقی مسجد به دلیل آنکه ترمیم نشده بود، فرو ریخت و باعث شد بیشتر از یک سوم سقف آن از بین برود. ما بارها هشدار داده بودیم حتی گفتیم که علفهای یک متری روی سقف روییده است که آن را سستتر میکند. مدیر میراث شهرستان گفته بود که آن را مرمت خواهد کرد. با این وجود کاری انجام نشد. میدانستیم که نایلون کشیدن روی سقف، کاری از پیش نمیبرد ولی باید بودجهای برای آن اختصاص میدادند چون این مسجد ثبت ملی و تاریخی است. اکنون هزینه بیشتری باید برای مرمت آن صرف شود. درباره وضعیت این مسجد، افراد مختلفی واکنش نشان داده بودند از جمله دکتر حکمتالله ملاصالحی از اساتید دانشگاه و عضو هیئت امنای بنیاد ایرانشناسی که در یادداشتی انتقادی، نسبت به بیتوجهی به میراث شهرستان نظرآباد واکنش نشان داده بود.
اسماعیل آلاحمد نویسنده و پژوهشگر تاریخ البرز نیز، در یادداشتی باعنوان «مسجدی که قُرق شده و مشماپیچ بود» نوشته است: «در شرایط امروز روستای نجمآباد باید دست امید از مدیران و مسئولان آن شست. فعالان میراث فرهنگی نه تنها درباره وضعیت این مسجد به مسئولان مختلف میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد و استان البرز ابراز نگرانی کرده بودند، بلکه درباره تپه ساسانی این شهرستان نیز انتقاد کرده و اعلام کرده بودند که این تپه هنوز یک تابلوی هشدار یا معرفی ندارد و اکنون به پیست موتورسواری تبدیل شده است.» در ادامه واکنشها به مساله ریزش سقف مسجد مورد اشاره، علیرضا گروسی دبیر مؤسسه مردمنهاد حامیان محوطه باستانی ازبکی هم نامهای به مدیرکل میراث فرهنگی البرز نوشته و درخواست برگزاری جلسه هماندیشی درباره وضعیت میراث فرهنگی این شهرستان کرده است. این جلسه از آنجایی درخواست شده که مدیرکل میراث این استان به تازگی منصوب شده است.
24 فروردین 1399، 10:33 کد خبر 4898154
گزارش فوق در وب سایت خبرگزاری مهر
_______________________________
ادامه تخریب یک مسجد تاریخی در البرز
یکشنبه 31 فروردین 1399 / 10:04 - دستهبندی: البرز - کد خبر: 99013118215 - خبرنگار: 50022
خبرگزاری ایسنا/ البرز: یک فعال فرهنگی و البرزپژوه با اشاره به ادامه تخریب سقف مسجد تاریخی نجمآباد در شهرستان نظرآباد استان البرز گفت: این مسجد در اوایل دوران قاجاریه توسط یکی از وزرای فتحعلی شاه ساخته شده و در سال 1396 به ثبت ملی رسیده است اما در حال حاضر وضعیت خوبی ندارد. دکتر حسین عسکری در گفت و گو با ایسنا، گفت: مسجد تاریخی نجمآباد شهرستان نظرآباد توسط میرزا عبدالکریم ساوجبلاغی از وزرای فتحعلیشاه قاجار ساخته شده و براساس پژوهشهای تاریخی، برخی علمای خاندان علمی و فرهنگی نجم آبادی مانند آیت الله شیخ هادی نجم آبادی، روحانی نواندیش و قرآن پژوه عقل گرای روزگار قاجار و ملا ابراهیم نجم آبادی، حکیم صدرایی دوره قاجار در آن نماز خواندهاند. وی خاطرنشان کرد: البته اهالی منطقه ساخت بنای اصلی این مسجد را مربوط به 700 سال قبل میدانند. عسکری افزود: متأسفانه آبان ماه سال گذشته بخشی از سقف این مسجد بر اثر بارندگی فرو ریخت و اخیراً دو مرحله دیگر هم سقف مسجد ریزش کرده و بنا وضعیت خوبی ندارد. وی ادامه داد: در حال حاضر امکان ورود به مسجد وجود ندارد و در صورت ادامه این وضعیت احتمال ریزش باقی سقف نیز دور از انتظار نیست. این البرزپژوه افزود: میراث فرهنگی در قبال تخریب سقف این مسجد تاریخی عنوان میکند که بنا به هیئت امنا سپرده شده است اما بحث اینجاست که امکان واگذاری یک مسجد ثبت ملی شده که جایگاه تاریخی دارد و در آن نماز جماعت برگزار نمیشود به هیئت امنا وجود ندارد. وی خاطرنشان کرد: در هر حال با ادامه چنین روند بحرانی برای مسجد تاریخی نجمآباد، احتمال تخریب این بنا وجود دارد.
متن خبر فوق در وب سایت خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
_______________________________
متأسفانه مسجد، قُرق شده بود و مشمع پیچ!
یادداشت انتقادی اسماعیل آل احمد (نویسنده و البرزپژوه) درباره ریزش سقف مسجد قاجاری نجم آباد استان البرز در روز 22 فروردین 1399
«...از آن چه در نظر شرع، حرام و آن چه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود همه مسؤول میباشند و مردم و جوانان حزباللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند خودشان مکلف به جلوگیری هستند. خداوند تعالی مددکار همه باشد» (بخش پایانی بند «م» وصیت نامه حضرت امام خمینی رحمت الله علیه).
«خطاب بنده در غیر از این جلسه به همه است؛ من به همه آن هسته های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً می گویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به قول میدان جنگ، آتش به اختیار. البته در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور می دهد اما اگر چنانچه رابطه قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتش به اختیار می دهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید ـ قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید ـ آنجایی که احساس می کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی تواند درست مدیریت کند، آنجا آتش به اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید» (بیانات رهبر فرزانه انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان ـ 17/2/1396).
همیشه از این دو سفارش می ترسیده ام. چه سفارش آن مرد بی نمونه ـ حضرت امام و به قول شهید آوینی نماد پذیرش توبه انسان در این روزگار ـ و چه این سفارش مرد حکیم دیانت و دنیامان حضرت رهبری. همیشه در مخیله حقیر خودم این دو سفارش را مایه نوعی برآشوبیدن بی تدبیرانه و افسارگسیخته می دیده ام که نه تنها کاری از آن برنمی آید که آتشی برخواهد افروخت که بی تردید نخستین سوزانده شده آن همین جمهوری مبارک اسلامی است که اتفاقاً ثمره عمر همین دو حکیم بزرگ است. همیشه از این دو سفارش می ترسیده ام تا این روزها که نه تنها دیگر از این دو سفارش نمی ترسم که آن دو را آخرین دوای همه دردهای بی دوایی می بینم که ممکن است در طول زمان جسم و جان این جمهوری مبارک اسلامی را رنجه کند. مگر نه این است که همیشه آخرین دوا، داغ نهادن بر زخم است. اگر تو آن زمان که همه شرایط فراهم است از مسؤولیتی که داری خودت و جامعه ات را سرمست خدمت نکنی باید با «خودشان مکلف به جلوگیری هستند» یا با تعبیر «آتش به اختیار» به سراغت آمد و این زخم را با داغ مداوا کرد. این تعبیر حضرت حافظ است:
به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی مِی
علاج کی کنمت آخِرُالدَّواءِ الکَیُّ
در شرایط امروز روستای منحصر به فرد نجم آباد باید دست امید از این مدیر و آن مسؤول شست. این نازنینان! ظاهراً از این همه خسارت که بر حوزه مدیریت شان وارد آمده رنجیده نمی شوند. فدای امیرمومنان که از شنیدن دزدی خلخال یک زن نامسلمان در دایره حکومتش آرزوی مرگ کرد و ما با مرگ این همه مواریث انسانی هویت سازمان فقط به مشمع کشیدن روی خرابی ها بسنده می کنیم. راستی مگر نه این است که تعمیر مساجد الاهی را فقط آنان که به «الله و یوم آخر» ایمان دارند از عهده برمی آیند؟! کاری به سِمت این و آن ندارم. اگر می خواهیم درصد ایمانمان به الله و یوم آخر را ارزیابی کنیم باید ببینیم تعمیر عمارت مسجد تا چه میزان در ما زنده است؟! مدیران مربوطه اگر بودجه ندارند مومن به این آیه قرآن که هستند. والله کافی است ساعاتی بر سر یکی از میادین این شهر بایستند و دست نیاز به سمت مومنان این شهر دراز کنند و از آنان برای تعمیر عمارت مسجد کمک بخواهند و آن گاه ببینند که مردم چگونه کار را به سامان خواهند کرد. ببین سخن حضرت حافظ را:
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
قرار بود مستنداتی از تخریب تازه مسجد تاریخی نجم آباد پیشکش تان کنیم که متأسفانه آن مکان، قُرق شده بود و مشمع پیچ. آنسان که امکان تهیه تصویر واضح و درست فراهم نگردید.
اسماعیل آل احمد - 23 فروردین 1399
_______________________________
تازه ترین تصاویر رنج آور از ویرانی مسجد تاریخی نجم آباد
آقای اسماعیل آل احمد (نویسنده و البرزپژوه)، در 24 فروردین 1399 این تصاویر را با توضیح ذیل برای کانال تلگرامی البرزپژوهی ارسال کردند: «خدا را شکر در وعده ام برای ارایه استنادات ریزش دوباره سقف مسجد تاریخی نجم آباد استان البرز در 22 فروردین 1399، شرمنده شما نشدم. عزیزانی پیش از قُرق مسجد، این عکس ها و فیلم را تهیه کرده بوده اند که دقایقی پیش برایم فرستادند. از آن نازنینان سپاسگزارم.»
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
مسجد تاریخی نجم آباد، 22 فروردین 1399
مسجد تاریخی نجم آباد، 22 فروردین 1399
تصویری از ریزش سقف مسجد نجم آباد واقع در شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز در سال 1398 که متاسفانه به جهت بی توجهی و عدم مرمت، در 22 فروردین 1399 بخش های دیگر آن فروریخت
غم سروده های حسین جوادان و ج. میناوند در این باره
یادداشت هایی درباره تخریب مسجد قدیمی نجم آباد در استان البرز
_______________________________
مواضع بسیج دانشجویی درباره تخریب تینال تپه و مسجد نجم آباد
_______________________________
دیگر مطالب مرتبط:
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 1
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 2
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 3
یادداشتی از دکتر حکمت اله ملاصالحی
استاد دانشگاه تهران و عضو هیئت امنای بنیاد ایران شناسی
مآثر تاریخی، محوطه های باستانی و من حیث المجموع، مواریث فرهنگی یک ملت، یک کشور، یک جامعه، تنها متعلق به آن ملت و آن کشور و جامعه نیست.میراث جامعه و جهان بشری ما در تراز فراختر و در ترازوی انسانشمول تر هم هست. صیانت از مآثر تاریخی، محوطه های باستانی و یا به مفهوم کلّی و جامع تر، صیانت از مواریث فرهنگی ملت ها و کشورها، تعهد و مسئولیت خطیر و سنگینیست که بر شانه همه ملت ها، همه کشورها، همه جمعیت های جامعه و جهان بشری ما نهاده شده است. اتفاقاً صیانت از مآثر تاریخی ومحوطه باستانی و مواریث فرهنگی هم از جمله ارزش ها و شاخصه های مهم پذیرفته شده جهانیست هم معیار و ترازوی مهم سنجش سطح آگاهی و سواد و دانش و دانایی نظام های سیاسی و جوامع روزگار ما محسوب می شود. نظام های سیاسی و جامعه هایی که فاقد چنین آگاهی و احساس تعهد و مسئولیت به صیانت از مآثر تاریخی و محوطه های باستانی مُلک و ملت خود هستند و اهمیت و اولویت و ضرورت حفاظت و مرمت و بازسازی و پاسداری و شناختن و شناساندن و معرفی مواریث فرهنگی کشور خود را نمی فهمند و در طرح ها و برنامه های توسعه و ارتقاء فرهنگی کیفیت زندگی مردمشان جایگاه خاصی ندارد؛ به مراتب آسیب پذیرتر و شکننده تر از نظام های سیاسی و جامعه هایی هستند که به چنین سطحی از آگاهی رسیده اند و به صیانت و شناختن و شناساندن مآثر تاریخی و محوطه های باستانی و مواریث فرهنگی کشورشان حساس هستند و از چنین سطحی از آگاهی و دانش و دانایی و احساس تعهد و مسئولیت برخوردارند. استدراج فرهنگی که اینک جامعه ما مُلک و ملت ما با آن دست و پنجه می فشارد و فشار سنگین تخریب های گسترده و تجاوزهای یله و بی مهار و افسارگسیخته نهادهای رسمی و غیر رسمی به مآثر و ابنیه تاریخی و محوطه های باستانی کشور وارد آورده اند و همچنان وارد می آورند و تاراج و غارت و قاچاق آثار باستانی و اموال فرهنگی کشور با هیچ عقل و منطقی سازگار و موافق نیست و بسیار خطرخیز و مخاطره انگیز برای مُلک و ملت ما.
استان البرز هرچند یک استان جدید التأسیس در تقسیمات کشوریست، لیکن به لحاظ مآثر تاریخی و محوطه های باستانی و مواریث فرهنگی، هم در زمره غنی ترین استان های کشور محسوب می شود، هم به لحاظ قدمت جایگاهش ویژه است. محوطه عظیم ازبکی و صدها محوطه پیش از تاریخی و باستانی دیگر استان، هم مهر تأیید، هم انگشت تأکید بر مدعای ما می نهد. این دیار و سرزمین فرهنگی و فرهنگ خیز سالهاست که جولانگاه مدیران بی کفایت و فرهنگ ناشناس در حوزه میراث فرهنگیست. متأسفانه وقتی در جامعه ای خلاء فرهنگی و اجتماعی پدید می آید و زلزله انقلابی اتفاق می افتد و طوفان توفنده تحولی بپا می خیزد؛ همیشه فرصت طلبان چونان دجال، از لایه های زیرین جامعه بر صحنه می آیند و با صورتک انقلاب بر چهره بی هیچ شایستگی و لیاقت و دانش و دانایی.آمده اند به صد خدعه و فریب و تزویر، غنیمت ببرند و زر در انبان های تهی از فکر و عقل و فهم و فرهنگ و فضیلت خود بریزند. البته و صد البته به هر بهایی و با هر هزینه ای برای ملک و ملت.
این چنین است که می بینیم هر ملا و مداح و بقال و بنایی را بر صندلی رفیع مراکز استانی میراث فرهنگی کشور می گمارند و می نشانند. می گمارند و می نشانند تا خاموش تر و در پناه امنیت و آرامش خاطر بیشتر، مواریث کشور را غارت کنند و به تاراج دهند.متأسفانه و متأثرانه این در حالیست که صدها و صدها فارغ التحصیل رشته باستان شناسی علی الخصوص دوره های ارشد و دکتری بیکارند و همچنان برای امرار معاش به شغل ها و حرفه هایی پناه برده اند و پشت در و دکه سازمان ها و نهادهایی پرسه زده اند شاید شغلی بیابند و دست به کاری بزنند و کاری بکنند مگر زنده بمانند. کار و شغل و حرفه ای که نه در شأن و منزلت آنهاست نه موافق و منطبق و سازگار با رشته و حرفه تحصیلیشان. مروری در کارنامه سیاه این جماعت غاصب پیشه و کاسب پیشه بی فرهنگ و فضیلت عصر حجری کافیست بدانیم و بفهمیم و متقاعد شویم و بپذیریم با چه اوضاع غم انگیز و خطرخیز فرهنگی طی دهه های اخیر مواجه بوده ایم و اینک نیز رویارو هستیم.
این قلم بر دست و چهره آقای دکتر حسین عسکری این دلاور مرد هوشمند و سرباز بیدار و میراثبان هشیار سنگر مواریث فرهنگی کهن دیار و سرزمین و البرز استان میهن ما بوسه می زند که دلیرانه گام در آوردگاهی سخت و سهمگین نهاده اند و قلم بر کف برغم تحمل تهمت های ناروا و بی مهری ها و جفاکاری جماعتی کاسبکار و کاسب پیشه و فریبکار و خداع و مداح، همچنان با قامت بلند و استواردر میانه میدان و چونان سربازی صدیق و میراثبانی دلیر و هشیار و هوشمند ایستاده اند و در صیانت از میراث مُلک و ملت خود به دفاع بپاخاسته اند و به دفاع در برابر متجاوزان در میانه میدان ایستاده اند. در میانه میدان بمانید که کارنامه درخشانتان در یادها و خاطره ها و خاطرها و حافظه ملت ما می ماند. آنگونه می ماند که شما خود آنگونه در میانه میدان مانده اید و ایستاده اید و نبرد را ترک نکرده اید. مسئله میراث، مسئله ریشه های یک ملت است و چنانکه به دفعات گفته ایم فرهنگ ها، جامعه ها و ملت ها به ریشه ها زنده اند. آنگونه که شادابی، سرسبزی و سرزندگی و رنگ و بوی خوش شکوفه ها و بار و بر و برگ درختان یک جنگل، بقایشان به ریشه هاست و از ریشه هایشان قوت و قوّت می گیرند و تغذیه می کنند. فرهنگ ها نیز چنینند. و جامعه ها و ملت ها و تاریخ ها این چنین استمرار یافته اند. با ریشه های ملک و ملت خویش بازی نکنیم که بازی با آتش است و دامن همه را فراخواهد گرفت و در شعله هایش همه خواهیم سوخت.
حکمت اله ملاصالحی، دانشگاه تهران: 21/1/1399 هجری خورشیدی
انتشار یادداشت فوق در وب سایت ایران ورجاوند
_____________________
به جهت تمرکز در چاره اندیشی های فراگیر در مواجهه با بیماری کرونا، با ارسال نامه تصویری فوق به آقای فریدون محمدی (مدیرکل محترم میراث فرهنگی استان البرز)، موقتاً گفتگوی انتقادی درباره وضعیت نابهنجار میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد (نماد تاریخی استان البرز) در دو رسانه «کانال البرزپژوهی» و «صفحه نظرآباد را باید دید» متوقف می شود. البته مطالبات بحق فعالان فرهنگی و اجتماعی این شهرستان در دوران پساکرونا همچنان ادامه خواهد داشت. این نامه تصویری با صدای حسین عسکری (البرزپژوه) تنظیم شده و دارای مستنداتی از تخریب گسترده و غم انگیز میراث فرهنگی به ویژه آثار ملّی است. ضمن سپاس از همدلی، حساسیت و آگاهی همه دوستان گرامی حقیقی و حقوقی، خواهشمند است فعلاً از ارسال پیام و یادداشت خودداری فرمایید. دل خوش می داریم به وعده آقای مسعود اسکندری مدیرکل امور استان های وزارت میراث فرهنگی که در 19 فروردین 1399 در دیدار از البرز، گفتند: «میراث فرهنگی استان البرز در دوران پساکرونا متحول خواهد شد.» همچنین به طرح های نو و اصلاحی مدیرکل جدید بسیار امیدواریم. 21 فروردین 1399
_____________________
مفتخریم به سر سوزنی از غیرت آسمانی و انسانی شما در حفظ هویت ایرانی ـ اسلامی خویش
پیام تشکر گروهی از فعالان حوزه میراث فرهنگی استان البرز از حمایت های استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
همیشه این چرخ کج مدار، چرخیدن بر محور «خون دل خوردن و گلی حاصل کردن» دوران کرده و مدام بر سر آن است که کام همه را تلخ کند. فقط گاه گاهی کار از دستش درمی رود و خدا، خدایی می کند و فلک، پادشاهی و اتفاقاتی برایت رخ می دهد که تا آخر عمر، باورت نمی شود که این تویی که در جریان یک اتفاق ناب و آسمانی افتاده ای و با انسانی بی بدیل، دم خور شده ای؛ انسانی که در همه چیز، حرف اول و آخر را می زند؛ کسی که دل و جانش از دانش و بینش سرشار است. تکرار می کنم: کسی که دل و جانش از دانش و بینش سرشار است؛ کسی که با همه آسمانی بودنش به توی زمینی اجازه می دهد آویزانش شوی و به برکت این وصله ناجور بودن، حالت خوب شود و در میان همه آن خون دل خوردن ها گلی حاصل کنی.
آشنایی با استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی ـ این استاد بی بدیل دانش و بینش ـ یکی از همان یا شاید تنها دفعه ای است که جان خون پالای ما گلی حاصل کرده است و در این کویر آتشناک و عطشناک، از چشمه گوارا و خنک همنفسی با ایشان، لبی تر کرده است و به سماع آمده است و از مرگی جانکاه و لحظه به لحظه جان به در برده است. از جمله برکات آشنایی با شما در این سال ها و نیز استاد دانشمندتان ـ دکتر مجیدزاده که رشته ارژمند باستان شناسی را از انحلال و مرگ نجات دادند ـ درکی درست از میراث فرهنگی بود. اگر این مهم را از هم نفسی با شما درنمی یافتیم بی شک فرق چندانی با مبتلایان به «ویراژ نادانی بر میراث ساسانی» نداشتیم. با تمام عشق و ارادت بر پای فرهنگ و فضیلت شما هزاران بار بوسه می زنیم که به تعقیب جای آن پاها از گام نهادن در ناکجاآباد «بی هویتی» راه به سلامت بردیم و به اندازه سر سوزنی از غیرت آسمانی و انسانی شما در حفظ هویت ایرانی ـ اسلامی خویش مفتخر شدیم. در ایام میلاد حضرت منجی ـ عجل الله فرجه ـ که مظان استجابت دعا است خدا را به همه معصومیت آن حضرت سوگند می دهیم که حضرت استاد ملاصالحی ـ منجی ما از درد بی درمان بی هویتی ـ را تا همیشه سایه گستر جان و حیات ما قرار دهاد. با غزلی از حضرت حافظ، نهایت ارادت خویش را به آن یگانه دوران، پیش کش می کنیم:
خنک نسیم معنبر؛ شمامهای دلخواه
که در هوای تو برخاست بامداد پگاه
دلیل راه شو ای طایر خجسته لقا!
که دیده آب شد از شوق خاک آن درگاه
به یاد شخص نزارم که غرق خون دل است
هلال را ز کنار افق کنید نگاه
منم که بی تو نفس میکشم زهی خجلت
مگر تو عفو کنی ورنه چیست عذر گناه
ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر
سپیده دم که صبا چاک زد شعار سیاه
به عشق روی تو روزی که از جهان بروم
ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه
مده به خاطر نازک ملالت از من زود
که حافظ تو خود این لحظه گفت: بسم الله
گروهی از فعالان حوزه میراث فرهنگی استان البرز
23 فروردین 1399
_____________________
واکنش استاد کاظم عرب به یادداشت هشدار دهنده استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
با سلام و درود خدمت جناب دکتر حسین عسکری. ضمن سپاس از اقدامات و روشنگری های جنابعالی همچون همیشه از قلم استاد بزرگوار و صدیق خود حظ وافر بردم، دکتر حکمت اله ملاصالحی را می گویم که در دوران وانفسای به گفته خودشان «نامحمود» علیرغم عدم ارتباط سازمانی با سازمان میراث فرهنگی یک تنه علم مقابله با دولت خردستیز نامحمود را در حوزه میراث فرهنگی بر دوش کشیدند. باری قبل از شروع بکار دولت نهم قریب به اتفاق مدیران استانی و ستادی میراث فرهنگی دانش آموختگان رشته معماری و یا باستان شناسان خبره بودند، ولی پس از آغاز بکار دولت پیش گفته به قصد تقسیم غنایم و به زعم خود تسویه تشکیلات فعالان ستاد انتخاباتی رئیس جمهور منتخب که در حوزه میراث فرهنگی هیچ گونه سررشته ای نداشتند و در سایر دستگاه ها سرشان بی کلاه مانده بود اعم از مداح، (در قم مداحی نام آشنا مدیر موزه آستانه مقدسه شد که نه علاقه و نه آگاهی از امور داشت و نه در موزه حضور می یافت) آموزگار، بعضاً نظامی و... به سازمان میراث فرهنگی سرازیر شدند و در آن جا خوش کردند و به یکباره تعداد کارکنان سازمان که به تازگی با سازمان جهانگردی ادغام شده بود به طرفه العینی به سه برابر افزایش یافت، و اینچنین شد که به گفته مهندس بهشتی سنگرهای میراث فرهنگی پس از گذشت سه دهه از انقلاب فتح شد و شیرازه امور حراست، پژوهش، معرفی و حفاظت از میراث فرهنگی از هم گسیخت.
- استاد کاظم عرب از پیشکسوتان البرزی عرصه میراث فرهنگی و گردشگری کشور است که اخیراً با عنوان علمی استادیار پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری بازنشسته شده است. مدیریت هشت ساله اداره کل میراث فرهنگی استان قم، دو دوره معاون پژوهشکده باستان شناسی کشور، معاون دفتر ثبت آثار فرهنگی و تاریخی، مدیر امور پژوهشی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و معاون توسعه مدیریت پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، عمده ترین فعالیت ها و مسئولیتهای استاد عرب است.
- به نقل از: کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
_________________
نامه علیرضا گروسی دبیر موسسه مردم نهاد حامیان محوطه باستانی ازبکی به مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز جهت درخواست برگزاری جلسه هم اندیشی درباره وضعیت میراث فرهنگی شهرستان نظرآباد، 23 فروردین 1399
_________________
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 2
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 3