ایقربلاغ؛ روستای هفت هزارساله شهرستان ساوجبلاغ
«ایقربلاغ» با 300 خانوار و 1500 نفر جمعیت از روستاهای کهن شهرستان ساوجبلاغ است که قدمت آثار باستانی یافته شده در آن به هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح می رسد. این روستا از شمال به جاده کرج - قزوین و راه آهن تهران - تبریز، از جنوب به روستاهای اسماعیل آباد، نمکلان و فیروزآباد، از غرب به روستاهای قاسم آباد بزرگ و کوچک و از شرق به روستای سعیدآباد منتهی می شود. آب و هوای آن در زمستان ها، سرد همراه با برف و باران و در فصول تابستان، معتدل است. از نظر سرزمینی نیز به صورت دشت همراه با زمین های هموار و مسطح است و انواع محصولات کشاورزی همانند جو، گندم، صیفی جات، سیب، آلو، هلو، شلیل، آلبالو و گردو در آن تولید می شود.
نام «ایقربلاغ» شامل «ایقر + بولاق» است. در زمان های بسیار دور، ساکنان ایقربلاغ در اطراف «تپه گرجیان» با قدمت هفت هزار ساله سکونت داشتند و به مرور زمان محل سکونت خود را به «تپه قلعه دشت» انتقال داده اند. آثار باستانی به دست آمده از این دو تپه - که شامل ظروف و ابزار زندگی است – هم اکنون در موزه ملی ایران نگهداری می شوند. در زمان های گذشته، ایقربلاغ مملو از چشمه های زلال بود که تا گذشته های نه چندان دور، تعدادی از آنها در اطراف روستا باقی بود. در ضلع شرقی ورودی روستا، مکانی دره مانند وجود دارد که نام آن «دشت بلاغ» است. داخل این دره کوچک که در گذشته، وسیع تر از شکل کنونی اش بود، چندین چشمه جاری بود که باعث پر آبی این دره و بستری مناسب برای حیات حیوانات و آبزیان از جمله ماهی بود. از جمله آن حیوانات، اسب های وحشی بودند که به صورت گروهی در اطراف دشت بلاغ زندگی می کردند.
در گویش اهالی آن زمان روستای ایقربلاغ، به اسب نر «ایغر» می گفتند که به مرور زمان به «ایقر» تغییر می یابد. «بولاق» هم که به معنای چشمه است. بنابراین «ایقر + بلاغ» یعنی «اسب نر چشمه» (فرهنگ معین، ج اول، ص 417 / فرهنگ عمید، ج اول، ص 325). «تپه گرجیان» متعلق به هزاره پنجم پیش از میلاد، «تپه قلعه دشت» مربوط به هزاره چهارم پیش از میلاد و امامزاده اظهرالدین از نوادگان امام علی النقی (ع) از اماکن باستانی و تاریخی این روستای کهن به شمار می روند.
منبع: وبلاگ روستای ایقربلاغ (انجمن جوانان ایقربلاغ)، با اندکی اصلاح و تصرف.
درنگی در دو روستای دیدنی بخش چندار ساوجبلاغ
....آجین دوجین....آردهه....
اشاره: آشنایی با روستاهای شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد از اهداف اصلی وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» است. مدتی این مهم به تاخیر افتاد. اکنون در مطلب زیر با دو روستای نام آشنای بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ یعنی «آجین دوجین» و «آردهه» آشنا می شوید. یادآوری می شود این نوشته برای نخستین بار در «پایگاه اطلاع رسانی انجمن دوستداران شهر کوهسار» منتشر شده است. از علاقه مندان دعوت می شود که روستای خود را از طریق این وبلاگ به دیگران معرفی کنند. نشانی رایانامه نویسنده وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: askari128@yahoo.com
* * * * * *
گشت و گذاری در روستای تاریخی برغان
فرهاد سلطانی
=بخش اول=
«برغان» یکی از روستاهای خوش آب و هوای استان تهران است که در بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ واقع شده است. برای رسیدن به برغان دو راه اصلی وجود دارد که بازدید کنندگان از این روستا هر یک بنابر موقعیت جغرافیایی محل سکونت خویش و یا بر اساس دوری و نزدیکی به آن می توانند یکی از این دو راه انتخاب کنند.
یکی از راه های دسترسی به روستای برغان راه اصلی و قدیمی این روستا است. 11 کیلومتر پس از عوارضی کرج ـ قزوین بر روی اتوبان دو پل هوایی به موازات یکدیگر قرار دارد که به پل های کردان مشهورند. نرسیده به پل هوایی اول و در قسمت راست اتوبان جاده ای وجود دارد که در ابتدای آن تابلوی بزرگی شما را به سمت دو منطقه «کوهسار» و «کردان» راهنمایی می کند. با انتخاب این جاده به بالای پل هوایی اول خواهید رفت که پس از سرازیر شدن از پل به یک دو راهی خواهید رسید. برای ادامه مسیر جاده سمت راست را که در ابتدای آن تابلویی نصب شده است و جهت مناطق کوهسار کردان ولیان و برغان را نشان می دهد انتخاب کنید. این مسیر که از فراز پل هوایی دوم می گذرد شما را پس از عبور از جاده ای پر پیچ و خم و طی مسافتی حدود 17 کیلومتر در نهایت به روستای برغان خواهد رساند.
گشت و گذاری در روستای تاریخی برغان
=بخش دوم=
در داخل حیاط مسجد جامع برغان درخت چناری است که قدمتش به هزار سال پیش می رسد. این شاهکار طبیعت به همراه درخت چنار دیگری که در مجاورت آن قرار دارد یکی از کهنسال ترین درختان ایران هستند که در دامنه سلسله جبال البرز مقاوم و استوار سر به آسمان می سایند. گفته می شود با ورود دین مقدس اسلام به ایران مردم روستا که آیین زرتشت را دین خود می دانستند اسلام و تشیع را پذیرفته و با ساخت مسجد به کاشت این دو چنار به عنوان سایه بان مبادرت می ورزند. این شاهدان زنده تاریخ در قرون گذشته شاهد تاخت و تازهایی بوده اند که توسط اقوام مختلف در این روستا انجام گرفته است. گفته شده در سال 1357 هجری قمری آتش سوزی مهیبی مسجد روستا را در کام خود فرو برده علی رغم تلاش و کوشش ساکنین متاسفانه از ساختمان مسجد تنها تلی از خاکستر بر جای می ماند. به علت این آتش سوزی خسارات جبران ناپذیری بر تنه درخت اصلی وارد می شود که آثار آن همچنان مشهود است.
روستایی برای سادات
اورازان از جمله روستاهای سرسبز و بکر منطقه طالقان در شهرستان ساوجبلاغ است که تنها سیدزادگان حق سکونت درآن دارند. روستای اورازان مدفن دو امامزاده به نام های سید شرف الدین و سیدعلاءالدین از نوادگان امام محمدباقر علیه السلام است و اهالی این روستا نیز همگی سید زاده و از نوادگان این امامزاده ها هستند.
روستاهایی به قدمت طالقان
زمان رضاخانی
- بخش اول-
در مقاله حاضر، علاوه بر بررسی نام روستاهای طالقان، با تاریخ این منطقه و پیشینه ساکنان آن آشنا خواهید شد. «طالقان» بخشی بزرگ، کوهستانی و روستانشین در شمال غربی استان تهران است. حرفه بیشتر مردم این بخش از استان تهران باغداری، دامداری، و کشاورزی (زراعت و زنبورداری) است. از نظر زبان شناسی، مردم طالقان به زبان پارسی و گویشی نزدیک به مازنی و گیلکی سخن می گویند. در خود طالقان، هرچه به سوی دامنه های بالاتر پیش رویم، گویش مردم به مازندرانی و گیلانی نزدیک تر می شود. برای مثال به تفاوت بیان دو جمله در سه منطقه توجه کنید:
روستاهایی به قدمت طالقان
- بخش دوم-
پس از حمله تازیان، عرب ها «تپورستان» را «طبرستان» نامیدند. مردمان سرزمین های شمالی ایران، بسیار به دولت و آیین گذشته شان پایبند بودند و سال ها در مقابل تازیان عرب مقاومت کردند. در میان ایشان، دیلم ها بیش از دیگر اقوام شمالی در مبارزه با عرب ها مشهورند. این قوم آنچنان عرب های مهاجم را به چالش کشید که تازیان ناگزیر به خلق روایت ها و حدیث های دروغین برای جلب کمک از دیگر مسلمانان روی آوردند. برای مثال روایت شد که پیامبر اکرم (ص) جنگ مسلمانان با دیلمان را پیشگویی کرده بود و فرموده بود: «قزوین دری است از درهای بهشت. با دیلمان جنگ می کنند؛ شهدای آنجا مانند شهدای بدر هستند.» در روایت دیگری که البته راوی مستند دارد و درست به نظر می رسد، «احمد بن ابراهیم دورقی» به نقل از «خلف بن تمیم» به نقل از «رائده بن قدامه» به نقل از «اسماعیل» به نقل از «مره» می گوید: «علی بن ابیطالب (رضی الله عنه) فرمود از شما هرکس از جنگ با معاویه کراهت دارد، عطا بستاند و به جنگ دیلمان رود. پس چهار هزار یا پنج هزار از جنگ با معاویه روی بگرداندند و من یکی از آنان بودم؛ ما همه عطا خود گرفتیم و به دیلمان شدیم.» حتی سال ها پس از حاکمیت خلیفه عرب بر تمام ایران، ساکنان شمال هر از گاهی دست به شورش علیه تازیان می زدند. چنانکه «ابن واضح یعقوبی» در شرح دوران «ابوجعفر منصور عباسی» می نویسد: «مردم طالقان شورش نمودند و (خلیفه عباسی) «عمر بن علاء» را بر سر آنان فرستاد و او طالقان و دنباوند و دیلمان را فتح کرد و از دیلمان اسیران بسیار گرفت و...»
روستاهایی به قدمت طالقان
- بخش سوم-
- خیکان (خی + ک + ان): خیکان را می توانیم «خیک + ان» هم در نظر بگیریم. در این صورت، «خیک» به معنای ظرف پنیر و ماست و نیز به معنای شکم است. می گویند در گذشته، چون انتقال شیر از بالا طالقان به بخش های پرجمعیت میانی دشوار بود، ابتدا آن را به پنیر و ماست تبدیل می کردند و سپس به بازارهای یادشده می بردند. هنوز هم پنیر بالا طالقان معروف است. از سوی دیگر، «خی» در فارسی بمعنای «چراگاه» و «چمنزار» هم بکار رفته است. این معنای اخیر با نام روستا ارتباط دارد و مانند آردکان، دو پسوند مکانی (ک و ان) بدان افزوده شده است.
روستاهایی به قدمت طالقان
- بخش چهارم-
روستاهایی با پسوند «- ه»: پسوند «-ه» در زبان فارسی، می تواند بعنوان نشانه ی اسم مکان بکار رود.
- وشته {Voshteh} (وشت + ه): اینجا نیز همانند قاعده ی آواییِ یادشده در توضیح «کلانک»، واژه «وَشت» بمعنای خوب و نیکو در لهجه طالقانی به «وُشت» تبدیل شده است. مولوی می گوید: گفت ریشت شد سفید از حال گشت خوی زشت تو نگردیدست وشت.
- پرگه (پرگ + ه): مصدر «پراکندن» در زبان پهلوی به صورت «پرگندن» بکار می رفته است و «پَرگ» ریشه «پراکندن» است. «پرگه» احتمالا به جدا شدن کوچ کنندگان طالقانی از اقوام شمالی اشاره دارد. ما این معنا را در واژه «پراچان» نیز مشاهده کردیم.
- خچیره (خچیر + ه): خچیر در لهجه طالقانی به معنای «زیبا» است و برای مثال، طالقانی ها، دختر زیبا را «خچیره دتر» می نامند. معرب همین واژه در ادبیات فارسی بصورت «خجیر» بکار رفته است. چنانکه فردوسی می گوید: به شاه جوان گفت زرتشت پیر که در کیش ما این نباشد خجیر.
مردم نگاری روستای ورده
=بخش اول=
اشاره: آقای «محمد سعید جانب اللهی فیروز آبادی» پیر کارشناس خبره و کوشای «مردم شناسی» اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران بود که هم اکنون بازنشسته شده است. ایشان را در سال 1379 خورشیدی در سفر به منطقه طالقان شناختم. همسفر بودیم تا ایشان گزارش مردم شناختی خود درباره روستای ایستا (محل سکونت اهل توقف طالقان) را تکمیل نماید. به جز دقت، ظرافت، مهربانی، شکیبایی و رعایت دیگر اصول اخلاقی چیزی از او ندیدم. پس از چند ماه، گزارش او در «مجله پژوهشنامه» اداره کل میراث فرهنگی استان تهران (پاییز 1379) به چاپ رسید. لطف کرده بود و دانسته های بنده و آقای سیروس علوی نیا را در ردیف منابع گزارش خود آورده بود.
عنوان دقیق و با مسمای «اهل توقف» پیشنهاد او برای این قوم تجددستیز است که با استقبال پژوهشگران مواجه شده است. گزارش زیر روزنوشت های مردم نگاری او درباره روستای ورده (varada) از توابع بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ است که قرار است با عنوان «سفرنامه مردم شناختی ایران: از مغان تا چابهار» چاپ شود.