[...از شیخ پرسیدم دچار قبض هم می شوند. گفتند خیر. این مرحله را پشت سر نهاده اند. فکر خوب و قول خوب و فعل خوب، انبساط آور است و نشاط انگیز و شکرش انبساط آورتر. فکر بد و قول بد و فعل بد، هم قبض را دامن می زند هم سنگین است و ملال آور و ذکر عفو و استغفار از آن واجب. استغفار هفتاد مرتبه در سه گاه نماز. در پس پشت این نکته ها و گفته های ساده شیخ احساس می کردم چه حکمت و فرزانگی و فرهمندی عمیق و تجربه زندگی انسانی نهان است که هشت دهه زندگی را با فکر و قول و فعل نیک به تعبیر اشو زرتشت به سر کرده است و چه نیک رستگاری را در اتفاق و اتحاد فکر و قول و فعل نیک زیسته و یافته و دریافته است...]
یادداشت های اخیر استاد حکمت اله ملاصالحی
یادداشت استاد حکمت اله ملاصالحی درباره فرزندکشی سنگدلانه پدرانه
پاسخ استاد حکمت اله ملاصالحی به پرسش یکی از اعضای «گروه تخصصی حکمت و فلسفه»
هشتگرد یا هشترود؟
امروز برای یافتن معنای واژه ای رجوع کردم به جلد پانزدهم لغت نامه بزرگ دهخدا. در صفحه 23865 آن چشمم به مدخل «ینگی امام» افتاد. ینگی امام از جمله روستاهای تاریخی شهرستان ساوجبلاغ است که به تناوب از دوره صفوی تا قاجار نامش در اسناد و منابع مکتوب داخلی و خارجی آمده است. استاد علی اکبر دهخدا، مدخل ینگی امام را با استفاده از دو منبع «یادداشت مولف» و کتاب «فرهنگ جغرافیایی ایران» اثر سرتیپ حسینعلی رزم آرا رییس دایره جغرافیایی ارتش پهلوی نوشته است. ینگی امام به اشتباه روستایی میان سیف آباد (شهر گلسار فعلی) و هشترود توصیف شده است! به نظر می رسد ویراستاران محترم، واژه هشتگرد در یادداشت های استاد دهخدا را به اشتباه هشترود خوانده اند. هشترود شهرستانی در آذربایجان شرقی است. نسخه مورد رجوع، چاپ دوم از دوره جدید است که در سال 1377به وسیله موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران منتشر شده است. شاید این اشتباه در چاپ های جدید اصلاح شده باشد وگرنه اصلاح این خطا به جهت حیثیت علمی و استنادپذیری فراگیر این کتاب مرجع و همچنین نام بلند استاد دهخدا، ضروری است...
10 خرداد 1399
نظر علیرضا آقاجان (فعال فرهنگی) درباره سهو رخ داده در لغتنامه دهخدا ذیل مدخل ینگی امام
سلام و عرض ادب. توضیح علامه دهخدا دو بخش است؛ بخش اول یادداشت خود ایشان است و بخش دوم از صفحه 243 جلد اول «فرهنگ جغرافیایی ایران» نقل شده است. همانطور که در عکس مشخص است درباره هشترود یا هشتگرد مطلبی در فرهنگ جغرافیایی ایران نیامده است پس باید دید که این سهو چگونه در یادداشت مرحوم دهخدا رخ داده است. آیا سندی وجود دارد که از هشتگرد در گذشته های دور به صورت هشترود نام برده باشد؟ گو اینکه در چاپ سال 1342 لغتنامه این سهو همچنان دیده می شود. پس به احتمال قوی، سهو مورد اشاره، در قلم استاد رخ داده است. البته همچنان جای بررسی های بیشتر وجود دارد...
- البرزپژوهی: استاد دهخدا، در لغتنامه اش هشتگرد را به صورت «هشتجرد» آورده است. در متن و تعلیقات کتاب های النقض و الفهرست متعلق به قرن ششم هجری قمری هم، هشتگرد به دو صورت «هشتجرد» و «هشتورد» آمده است. به نظر می رسد ویراستاران لغتنامه، هشتگرد یا هشتجرد شاید هشتورد نوشته شده در یادداشت استاد دهخدا را هشترود ضبط کرده اند. در کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران هم به صورت هشتجرد آمده است. البته با توجه به چاپ سال 1342 لغتنامه، به نظر می رسد استاد دهخدا در مدخل ینگی امام، نام هشتگرد را خود به اشتباه ضبط کرده است. هم اکنون ضروری ترین اقدام موسسه لغتنامه دهخدا وابسته به دانشگاه تهران، اصلاح این اشتباه مسلم جغرافیایی است. ممنون از آقای علیرضا آقاجان.
_____________________
پایان نگارش کتاب روستازادگان دانشمند
شکر خدا امروز اول خرداد 1399 نگارش کتاب «روستازادگان دانشمندم» را به پایان رساندم و فایل آن را جهت ویراستاری فرستادم خدمت دوست عزیزم آقای اسماعیل آل احمد. این کتاب درباره زندگی، زمانه و آرمان های 85 تن از مشاهیر برخاسته از روستای تاریخی نجم آباد از توابع استان البرز است که از شهرت ملی و بین المللی برخوردارند. چهار فصل دارد: فصل اول) درنگی در روستای نجم آباد؛ فصل دوم) نام آوران خاندان نجم آبادی؛ فصل سوم) نام آوران خاندان ساوجبلاغی (شامل خانواده های اعتمادی، دبیران و سحبان)؛ فصل چهارم) دیگر چهره ها. کتاب مزین به مقدمه شادروان استاد دکتر سیف الدین نجم آبادی و استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی است. باز هم شکر...
اول خرداد 1399
_____________________
بانک ملی یعنی این...
عکس فوق به تازگی در صفحه اینستاگرام «نظرآباد را باید دید» منتشر شده است. ادمین این صفحه پر مخاطب، برادرم علی عسگری است. این عکس هم در سال 1352 در بانک ملی ایران شعبه نظرآباد ثبت شده است. ترکیب حاضران در عکس، تناسب موزونی با نام بانک پیدا کرده است؛ ملی...
- ایستاه از راست آقایان:1. لطفعلی فرهنگی کارمند بانک؛ 2. قدرت الله فرید فرهنگی و مدیر دبیرستان نظرآباد؛ 3. محمد تقی کشت پور؛ 4. شعبانی معاون زرین قلم؛ 5. اسلامی رییس پست و تلگراف نظرآباد؛ 6. پورمند رییس بانک؛ 7. ضیایی کارمند بانک؛ 8. زرین قلم نماینده تام الاختیار میرزا عبداالله مقدم در آبادانی نظرآباد و رییس سازمان عمران شهر؛ 9. حاج بیرامعلی کشت پور مدیر شرکت فلاحتی نظرآباد؛ 10. حسن بهروزی کارمند بانک.
- نشسته از راست آقایان: 1. عبدالحسین سیفی سرکارگر ساختمانی کارخانجات نساجی مقدم؛ 2. علی معدنی کارمند بانک؛ 3. اکبر معدنی کارمند بانک؛ 4. عبدالله رنجبرزاده معروف به عبدالله برقی؛ 5. سید احمد میرآقا دایر کننده نخستین نانوایی تافتونی در نظرآباد.
20 اردیبهشت 1399
_____________________
رزمنده جنگ دوم ایران و روس و صاحب سیصد عنوان اثر مکتوب
تصویر فوق آغاز جلد دهم تفسیری از قرآن کریم موسوم به «بحرالعرفان و کنز الایمان» نوشته شیخ محمد صالح برغانی (درگذشت 1271ق) عالم البرزی روزگار قاجار است. نگارش حدود سیصد عنوان اثر چاپ شده و دست نویس در زمینه معارف اسلامی، تاسیس مدرسه صالحیه در شهر قزوین، حضور در جنگ دوم ایران و روس به عنوان رزمنده و راه اندازی کتابخانه خاندان برغانی در شهر کربلا از جمله اقدامات مرحوم شیخ محمدصالح است. دکتر علی اکبر صالحی دانشمند هسته ای ایران از نوادگان او است. درباره زندگی و آثار او در کتاب «علمای مجاهد استان البرز» بیشتر نوشته ام.
26 اردیبهشت 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
دیشب کتاب «حقوق معلولان از نظر قرآن کریم: آرای تفسیری سید محمود طالقانی» را ورق می زدم و همزمان از خبر 20:30 بازتاب های قتل رومینا را می شنیدم. از درگذشت آیت الله طالقانی (فقیه نواندیش و مجاهد البرزی) 41 سال می گذرد اما از تکاپوهای اجتهادی او می توان در سال 1397، حقوق معلولان را احصا کرد. این یعنی نواندیشی و اجتهاد پویا که فقه و فقاهت را روزآمد و کارآمد می کند؛ شریعت را به عرفان، اخلاق و حکمت قرآنی پیوند می زند و همه تنگناهای بشر امروز را به رسمیت می شناسد و راهکارهای دینی برای زیست فردی و اجتماعی او ارایه می کند. این روزها که اخبار قتل دردناک رومینای نوجوان با داس جهالت پدرش، همه ایرانیان را خشمگین و آزرده خاطر کرده، چقدر جای فقیهان پویا خالی است که با نهیب آگاهی بخش و تفسیری روشمند، فهم غلط از ناموس پرستی، ولایت پدر و... را کنار زنند و کمک کنند به رشد و تعالی فرهنگ عمومی و ارتقای زیست اخلاقی و معنوی ایرانیان. به گمانم می توان از آرای آیت الله طالقانی در سال 1399، حقوق کودکان و نوجوانان را هم استخراج کرد. فقه پویا این ظرفیت را دارد...
حسین عسکری - 8 خرداد 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
البرز کهن همچنان در حسرت موزه
29 اردیبهشت روز جهانی موزه است. به همین مناسبت خواستم یادآوری کنم که آقای محمدی مدیر کل میراث فرهنگی البرز قول تاسیس چهار موزه را داده است. این وعده مبارک را بنده در سوم اردیبهشت 1399 در شهر نظرآباد از زبان ایشان شنیدم و خبر آن را هم در رسانه ها خواندم: 1. موزه محوطه باستان ازبکی؛ 2. موزه تاریخ معاصر در خانه دکتر مصدق در احمدآباد؛ 3. موزه صنعت نساجی در محل پیشین کارخانجات مقدم؛ 4. موزه مردم شناسی در محل قدیمی آسیاب مهدی آباد. پیش از آقای محمدی، مدیرکل سابق هم قول راه اندازی موزه های پیش گفته منهای ردیف سوم را داده بود. مستندات این دو قول جدید و قدیم همچنان در فضای مجازی و رسانه های مکتوب قابل ردیابی است. موزه در روزگار ما از عناصر مهم توسعه فرهنگی است و البرز از این جهت، وضع خوبی ندارد. به طور نمونه آثار محوطه های باستانی خوروین و اسماعیل آباد شهرستان ساوجبلاغ در موزه های تهران، کاشان، قزوین، تبریز و... پراکنده است. دل خوش می داریم به وعده مدیرکل محترم و منتظر می مانیم تا کلنگ تاسیس این موزه ها در البرز کهن بر زمین بخورد.
حسین عسکری - 29 اردیبهشت 1399
انتشار خبر وعده مدیرکل سابق میراث فرهنگی استان البرز مبنی بر راه اندازی سه موزه در شهرستان نظرآباد، خبرگزاری مهر، 27 آذر 1398
انتشار خبر وعده مدیرکل فعلی میراث فرهنگی استان البرز مبنی بر راه اندازی چهار موزه در شهرستان نظرآباد، خبرگزاری مهر، 6 اردیبهشت 1399
______________________________
یادداشت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی به مناسبت روز جهانی موزه و میراث فرهنگی
میثاق جوان البرز در ایستگاه نهم
شماره نهم دوهفته نامه «میثاق جوان البرز» به مدیرمسئولی آقای داود اسدی در روز چهارشنبه 21خرداد 1399در هشت صفحه رنگی منتشر شده است. در صفحه سوم این نشریه، یادداشتی کوتاه از بنده منتشر شده که درباره فقدان موزه در استان کهن البرز است. به دست اندرکاران این نشریه البرزی، خدا قوت عرض می کنم که در این روزهای بی حوصلگی کرونایی و فقر فعالیت های فرهنگی، چراغ رسانه های مکتوب را در استان البرز روشن نگه داشته اند. دست مریزاد.
حسین عسکری - 21خرداد 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
[... دوره جدید، روزگار بی شبی انسان است. روز، شب را به تسخیر خود درآورده است. بر آن سروری می کند. انسان عالم جدید، شب را با مشغله های روز بسر می کند. روزخوابی می کند و شب را با شب گذرانی های روزناک بسر می کند. تن باره های عالم مدرن شب باره های خفتگان روز هستند. شب بارگی انسان عالم مدرن کجا و انفاس سحری و سحرخیزان اهل اشراق و عرفان و ایمان روزگاران پیشین کجا! فناوری های عالم مدرن، کشف الکتریسیته، اختراع انواع موتورها و ماشین های پرسرعت، هم مرز میان شب و روز هم زمان و مکان را شکسته و کم رنگ کرده اند. درآمدن و بدر شدن لیل و نهار، حس خاصی را در جان انسان برنمی انگیزند. دیگر نه شب چونان روزگاران پیشین، شب است و نه روز چونان روز در سنّت های معنوی و مینوی. شب، خاموشی و سکوت و سکینتش را به غوغا و همهمه و هیاهو و مشغله های روز وانهاده است. چنان به حریمش تعرض شده است و چنان مشغله های روز به حریمش شبی خون زده اند که چونان هزارتوی دیدالی یا کاخ لایبیرنت شاه مینوس اسطوره ای دیگر هیچ مفر و گریزگاهی برای رهایی از آن نیست. در کیهان شناسی عالم مدرن نیز دیگر نه جایی برای آسمان و آسمانیان نه افلاک و افلاکیان نه عالم غیب و قدس و قدسیان بجای مانده است و نه می توان با اختران چونان چراغ های ملکوتی فروزان شب سخن گفت. سیاره زمین هم در کیهان شناسی عالم مدرن غباری یش در میان صدها و صدها و صدها میلیارد غبار کیهانی دیگر بیش نیست...]
متن کامل یادداشت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
حلقه وصل در فرهنگ و هنر البرز
این عکس کمتر دیده شده، برگی از تاریخ فرهنگ و هنر استان البرز است. عکسی که در منزل و باغ شادروان استاد والی در روستای ولیان ساوجبلاغ ثبت شده و سه تن از دوستان پنجاه ساله و از سرمایه های فرهنگی ایران عزیز یعنی دکتر عباس منظرپور (تهران پژوه و نویسنده کتاب در کوچه و خیابان)، استاد جعفر والی (هنرمند برجسته سینما و تئاتر) و استاد جمشید مشایخی (چهره ماندگار هنر) در آن حضور دارند. چهره جوان تر عکس، آقا مهرداد کورش نیا (نویسنده و کارگردان خوش استعداد البرزی) است. پیوند دهندگی نسل جدید و قدیم هنرمندان سینما و تئاتر، از ویژگی های ایشان است. در این سال های آشنایی، بارها شاهد بودم که هوشمندانه، زمینه گفتگوهای محترمانه و آموزشی بین دو نسل را در محافل فرهنگی و هنری البرز فراهم می کرد. آقا مهرداد همچنان به هنرمندان جوان توصیه می کند که آداب گفتگو و همنشینی با بزرگان را فراگیرند و به کار بندند. بسیار متاثرم که از نعمت این سه بزرگ، محروم هستیم و بسیار خوشحالم که دوست و شاگرد فاضل این سه استاد، همچنان در سپهر فرهنگ و هنر استان البرز نفس می کشد ...
حسین عسکری - 23 اردیبهشت 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
معلم شهری، جامعه شناس روستایی
روز دوشنبه پانزدهم اردیبهشت 1399 دکتر هادی دیالمه در 87 سالگی در شهر کرج درگذشت و پیکرش در آرامستان روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ به خاک سپرده شد. با نام او از اواخردهه هفتاد خورشیدی آشنا هستم. در آن سال ها، به جهت نگارش کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» گذرم به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران افتاد تا پایان نامه دوره لیسانس او را ببینم. پایان نامه ای خواندنی با عنوان «مونوگرافی دهکده نظرآباد» که در سال 1343 زیر نظر دکتر احسان نراقی (مدیر موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران) تدوین شده است. چون اجازه ندادند از پایان نامه تصویری تهیه کنم، بیشتر از نیم روز در کتابخانه ماندم تا بخش های عمده ای از آن را وارد دفترم کنم. دکتر دیالمه در شهریور 1336 با ابلاغ رییس اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) شهرستان کرج، مدیر دبستان دولتی روستای نظرآباد شد. دانش آموزان دختر و پسر آن مدرسه، هفتاد نفر بودند. در آن سال ها، میرزا عبدالله مقدم مدرن ترین کارخانجات نساجی ایران را در نظرآباد راه اندازی کرده بود. این کارخانجات و به دنبال آن دیگر اقدامات فرهنگی، اجتماعی و عمرانی مقدم واکنش های متفاوتی را در بین اهالی و نخبگان برانگیخته بود. دیالمه در ردیف مخالفان مقدم بود. رگه هایی از دیدگاه ضد سرمایه داری او در پایان نامه اش بازتاب پیدا کرده است. به نظر می رسد این سرمایه دار ستیزی او از پایگاه مذهب و سنّت باشد نه تفکرات اشتراکی که کالای رایج آن روزگار بود. او با هوشمندی، نظراتش را از زبان کدخدا صفت الله خرمن بیز (درگذشت 1356) در قالب گفت و گوهای پژوهشی منتشر کرده؛ به طور نمونه درباره هدف تأسیس شرکت فلاحتی مقدم نوشته است: «مقدم این شرکت را در آستانه اصلاحات ارضی جهت ساماندهی به وضعیت اراضی کشاورزی روستای نظرآباد تأسیس کرد... وقتی این قریه را خریداری و اقدام به فعالیتهای کشاورزی کرد؛ چند سال پیش که بویی از مسأله تقسیم اراضی به مشامش رسید، شروع به احداث باغهای مختلف و بخشش آن به فرزندان و بستگان نزدیک خود کرد به طوریکه در حال حاضر شرکت فلاحتی مقدم را تشکیل داده و هر کدام دارای سهام مختلفی هستند و طبق قانون اصلاحات ارضی، زمینهای این قریه قابل تقسیم نیست زیرا سهم هر یک کمتر از میزان قابل تقسیم است.»
او ضمن اعتراض به مهاجرت های وسیع آن سال ها به نظرآباد نوشته است: «بدیهی است وجود عدهای کارمند از طبقات مختلف و تعدادی مهندس و طراح اروپایی و همچنین کارگران اصفهانی و بالاخره کشتکاران قمی و یزدی و افراد بومی دِه در یک محیط کوچک، معجون عجیبی به وجود آورده است و از اینجا است که تحولات اجتماعی دامنهداری شروع شده و روستاییان محل و اطراف را تحت تأثیر قرار داده است و بدینوسیله موجب تغییر کلیه شؤون زندگیشان شده است و حتی آداب و رسوم و معتقدات قبلی و به دنبال آن تعصبات مذهبی تقلیل یافته است.» در جایی دیگر از پایان نامه از زبان کدخدا صفت الله آورده است: «وقتی مقدم دِه را خریداری کرد؛ رعایا را به حضور خواند و گفت: نظر به اینکه شما نمیتوانید بذر از خود بکارید، بذر را من میدهم و نتیجه را نصف میکنیم؛ البته از هرگونه کمکی به شما دریغ نخواهم کرد. چون مالک، شخص متمولی است؛ مقداری پول به عنوان مساعده بین رعایا توزیع کرد و چندی نگذشت که بار دیگر رعایا را گرد هم جمع کرده و گفت: چون میخواهم زمینهای شورهزار جنوب ده آباد شود، بهتر است در آن ناحیه مشغول به کار شوید؛ البته با مصرف کودهای لازم، نتیجه بهتری خواهیم گرفت. به این طریق، زمینهای حاصلخیز و مرغوب ده را از چنگ ما گرفت و سپس به دیوارکشی و احداث باغهای مختلف پرداخت و دیری نپایید که نیمی دیگر از زمینهای بارور را به ساختمان کارخانه نساجی اختصاص داد و رفته رفته آب را بر روی باغچه و تاکستان رعایا بست و مردم را مجبور به واگذاری اراضی کرد و به این طریق درختان کهن را که با عرق جبین پدران ما آبیاری شده بود، خشک و ریشهکن کرد و باز هم آسوده نشد و چشم طمع به خانههای مسکونی ما دارد و ضمناً چون از نگهداری گاو و گوسفند ممانعت میکند و از طرفی دیگر مرتع و یونجهزاری برای چریدن موجود نیست به ناچار همه چیز را از دست داده و چارهای نداریم جز اینکه زن و فرزند خود را در مقابل مزدی ناچیز به کارخانه بفرستیم تا شاید بدینوسیله احتیاجات خود را تأمین کنیم.» دیالمه در ادامه این گفتوگو مینویسد: «چون سخن به اینجا رسید، کدخدا صفتالله آه سردی کشید و گفت: افسوس که نتیجه رنج صدساله پدران خود را مفت و مسلّم از دست دادیم.»
پیش از چاپ کتاب و پس از آن نتوانستم ردی از دکتر دیالمه بگیرم. می خواستم با مصاحبه پژوهشی، دانسته هایم را درباره نظرآباد قدیم تکمیل و تصحیح کنم. از فرهنگیان پیشکسوت منطقه هم سخنان متناقضی درباره او می شنیدم؛ یکی می گفت مهاجرت کرده و دیگری از مرگ و بیماری سخت او خبر می داد! به هر حال این بی خبری ادامه داشت تا روز 14 اردیبهشت 1399 که از طریق یادداشت کوتاه آقای زکریا مهرور (البرزپژوه) در کانال تلگرامی «برغان روستای کهن» مطلع شدم که او در قید حیات است. تلفنی با آقای مهرور هماهنگ کردم تا به دیدارش برویم اما متأسفانه به فاصله کمتر از 24 ساعت، آقای مهرور از مرگ دکتر دیالمه خبر داد. افسوس که فرصت ثبت خاطرات شفاهی این فرهنگی پیشکسوت درباره رویدادهای فرهنگی و اجتماعی دهه چهل و پنجاه خورشیدی استان البرز را از دست دادم.
دکتر هادی دیالمه متولد سال 1312 خورشیدی است. در 24 سالگی با عنوان معلم به منطقه ساوجبلاغ آمد. او در سال 1349ش مدتی رییس آموزش و پرورش شوش در استان خوزستان بود. در روستای برغان با خانم حلیمه رفیعی ازدواج کرد. حلیمه خانم پیش از آن ازدواج کرده و دو فرزند پسر داشت که پس از مرگ پدرشان در سال 1347ش، زیر سایه مهر پدری هادی دیالمه بزرگ شدند. یکی از آن پسرها، «علی بابازاده مقدم» است که در روز 22 بهمن 1357 در خیابان شهربانی سابق کرج به هنگام یورش مأموران حکومت پهلوی به تظاهرات کنندگان به شهادت رسید. شهید بابازاده مقدم متولد 10 آبان 1335 در ساوجبلاغ است که به اتهام فرار از سربازی و فعالیت های سیاسی، به یک سال و نیم زندان محکوم شد. پیکر این شهید انقلاب اسلامی در آرامستان امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شده است. با این اوصاف، دکتر دیالمه پدرِ شهید و علاوه بر آن عموی شهید دکتر عبدالحمید دیالمه است؛ شهید معروف انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر 1360 که اثرات حضور او همچنان در رویدادهای سیاسی پس انقلاب هم دیده می شود (رجوع کنید به کتاب حزب دیالمه، نوشته رحیم مخدومی، 1393). شادروان هادی دیالمه، دکتری جامعه شناسی داشت. تلاش در استخدام آموزگاران دبستان ابوریحان روستای برغان و ریاست اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) منطقه ساوجبلاغ از دیگر فعالیت های اجتماعی او است. در سال های پایانی عمر، بیشتر با هنر موسیقی مأنوس بود. چهار فرزند از او به یادگار مانده است: احمد بابازاده مقدم (تعمیرکار سردخانه های صنعتی)؛ محمد دیالمه (مدرس موسیقی)؛ میترا دیالمه (مدرس زبان انگلیسی)؛ مریم دیالمه (مامای بیمارستان امام خمینی کرج).
منابع: هادی دیالمه، مونوگرافی دهکده نظرآباد، ص 2، 12، 20؛ یادداشت زکریا مهرور در کانال تلگرامی برغان روستای کهن؛ حسین عسکری، دشتی به وسعت تاریخ، ص 216، 224؛ فرهنگ اعلام شهدا، ج 33 (استان البرز)، ص 60.
- نشر نخست این یادداشت در: حسین عسکری، «معلم شهری، جامعه شناس روستایی»، روزنامه پیام آشنا، سال 6، ش 1604، شنبه 20 اردیبهشت 1399، ص 8.
یادداشت فوق در روزنامه پیام آشنا
بازدید محسنی رییس آموزش و پرورش شهرستان کرج، هادی دیالمه رییس آموزش و پرورش منطقه ساوجبلاغ و میرزا عبدالله مقدم از کلاس درس احمد بکتاش در مدرسه شیروانی نظرآباد، 1346
کارخانجات نساجی مقدم در شهر نظرآباد
میرزا عبدالله مقدم بنیانگذار کارخانجات نساجی مقدم
صفت الله خرمن بیز (سمت چپ) کدخدای نظرآباد در دهه چهل خورشیدی
دکتر عبدالحمید دیالمه شهید انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر 1360
علی بابازاده مقدم از شهدای انقلاب اسلامی در استان البرز
حکم امام جمعه ساوجبلاغ 38 ساله شد
مرحوم شیخ عباس صبایی (1319 - 1386ش) نخستین امام جمعه منطقه ساوجبلاغ پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. او با پیشنهاد آیت الله شهید غلامرضا سلطانی (نماینده مردم کرج و ساوجبلاغ در مجلس شورای اسلامی) و موافقت امام خمینی (ره) از 19 اردیبهشت 1361 تا 1374 امام جمعه ساوجبلاغ بود. مهمترین فعالیت او در شهرستان ساوجبلاغ، تاسیس حوزه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام در سال 1362 است. این مدرسه، از پشتیبانی مراجع تقلید شیعه به ویژه آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی برخوردار بود. مرحوم صبایی به استقلال مالی حوزه اعتقاد داشت و در این راه مستغلاتی برای حوزه علمیه هشتگرد فراهم کرد. در کتاب «بیداری دشت کهن» درباره فعالیت های مذهبی و سیاسی او بیشتر نوشته ام.
حسین عسکری - 19 اردیبهشت 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
مبارزات نخستین امام جمعه ساوجبلاغ
____________________________
طی حکمی از سوی فرماندار ساوحبلاغ
حسین عسکری به عضویت انجمن کتابخانه های عمومی شهرستان ساوجبلاغ منصوب شد
حمیدرضا ورزشی فرماندار ساوجبلاغ، حسین عسکری را به عنوان عضو حقیقی انجمن کتابخانه های عمومی شهرستان ساوجبلاغ برای مدت چهار سال منصوب کرد. انجمن کتابخانه های عمومی در هر شهرستان متشکل از فرماندار به عنوان رییس انجمن و شهردار مرکز، رییس شورای اسلامی شهرستان، روسای ادارات آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی و کتابخانه های عمومی، وظیفه هدایت و رهبری و تعیین چهارچوب فعالیت های کتابخانه های عمومی شهرستان را عهده دار است. حسین عسکری البرز پژوه و دکترای مدیریت راهبردی دانش، نویسنده هفت عنوان کتاب با محوریت تاریخ و فرهنگ استان البرز است. او از فعالان فرهنگی و اجتماعی استان و نویسنده کتاب های بیداری دشت کهن، کتابشناسی ساوجبلاغ، روستای ایستا، کهن دشت، نقد دل، علمای مجاهد استان البرز و دشتی به وسعت تاریخ و صد مدخل در دایره المعارف تشیّع است.
- به نقل از: تصویر ساوجبلاغ (پایگاه خبری فرمانداری ساوجبلاغ) savojbolaq @
فیلم کوتاه فوق چند روز پیش، از شبکه استانی فارس پخش شده است. برشی از زندگی ملا ابراهیم نجم آبادی (مدرس نامدار البرزی حکمت صدرایی در روزگار قاجار)، موضوع این فیلم است. نمی دانم چرا رسانه های دیداری و شنیداری استان همچنان به معرفی روشمند تاریخ و فرهنگ البرز بی توجه هستند. البرزپژوهان هم فریاد می زنند اما گوش شنوایی نیست که نیست. مرحبا به حمیت و همت شیرازی های فرهنگ دوست که این فیلم را پخش کردند تا شاید ما را از خواب گران بیدار کنند . و اما ملا ابراهیم نجم آبادی متولد روستای نجم آباد از توابع استان البرز است. فتحعلی شاه (دومین پادشاه سلسله قاجاریه) در شهر قزوین او را دید و پس از گفت و گویی کوتاه با این حکیم البرزی، به وزیرش دستور داد تا مسجد و مدرسه ای را برای او در زادگاهش بسازد. امروزه از آن مدرسه علمیه، اثری در میان نیست اما مسجد در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. سقف همین این مسجد قدیمی مدتی پیش به جهت عدم نظارت و ترمیم بهنگام فروریخت. به نظر می رسد فقط سقف این مسجد فرونریخته بلکه هویت و حمیت فرهنگی ما هم فروریخته است...
حسین عسکری - 15 اردیبهشت 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology
_______________________________
مطالب مرتبط
تخریب مسجد قدیمی نجم آباد به روایت خبرگزاری های ایسنا و ایرنا
بار دیگر ریزش سقف مسجد قاجاری نجم آباد در استان البرز
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 3
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 2
ویژه مطالبی درباره تخریب محوطه ساسانی در استان البرز - 1
گزارشی از دیدار و گفت و گو با مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز
این همه زیبایی هیجان انگیز در این عکس
این عکس زیبا را برادرم علی عسگری - از عکاسان کوشا و خوش سلیقه استان البرز - در 11 اردیبهشت 1399 تهیه کرده است. تپه باستانی شرف الدین در نزدیکی شهر تنکمان واقع در استان البرز که گل های پر شمار بابونه آن را همچون نگینی عزیز در میان گرفته اند. این اثر سربلند، میزبان سفال های خاکستری متعلق به هزاره اول پیش از میلاد مسیح است. با نظر کارشناسان میراث فرهنگی این تپه 16 متری با شماره ثبت 16970 در 8 بهمن 1385 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. عکاس با حسن سلیقه، هوشمندی و سرعت عمل، پرواز عقاب پر طلایی (نماد جانوری استان البرز) را بر فراز این اثر ملی ثبت کرده است. نمی خواهم پس از این همه حرف های قشنگ و خوشمزه، کام شما را تلخ کنم. اما این تپه هم در معرض حفاری های غیر مجاز است و پدیده زشت موتورسواری بر فراز آن در طول سال رایج است... ادامه ندهم که کام شما تلخ تر می شود. البته در این باره در مجال دیگر، مستند خواهم نوشت. بابت این عکس زیبا بوسه می زنم به دست عکاس خوش سلیقه آن و افتخار می کنم به البرز سربلند و ایران کهن.
_________________________
نقش هویت و فرهنگ بر ماسک کودک نظرآبادی
به نظر می رسد در این روزهای کرونایی، ماسک جزء جدایی ناپذیر چهره جهانیان از جمله ایرانیان عزیز شده است. نقش روی ماسک ماهور کوچولو (کودک زیبای نظرآبادی) برگرفته از نقوش جانوری سفال های باستانی محوطه ازبکی (نماد فرهنگی و تاریخی استان البرز) است. به خاطر دارم استاد فرهیخته آقای دکتر یوسف مجیدزاده از این نقش در طرح جلد آبی گزارش سومین فصل کاوش های محوطه باستانی ازبکی (چاپ 1382) بهره برده بود. براساس شواهد باستان شناختی، آثاری متعلق به هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح تا دوره اسلامی (ایلخانیان) از محوطه ارزشمند ازبکی به دست آمده است. چه خوب و افتخارآمیز که بانوان خوش سلیقه البرزی در این روزهای کرونایی، همچنان حس مادری به میراث فرهنگی و هویت ایرانی خود و کودکانشان دارند؛ حسی که از زیبایی های قابل ستایش جامعه کهن ایرانی است.
حسین عسکری - 12 اردیبهشت 1399
- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology