رستگار جاوید
آیت الله ملاعلی قارپوزآبادی
ملاعلی فرزند گل محمد فرزند علی محمد به سال 1209 یا 1217ق در روستای قارپوزآباد از توابع دهستان احمد آباد شهرستان نظرآباد به دنیا می آید. او برای تکمیل تحصیلات خود به قزوین می رود و از اقیانوس علم بزرگان آن شهر چون ملا محمدتقی برغانی - شهید ثالث - و ملا محمدصالح برغانی - بنیانگذار مدرسه صالحیه قزوین - و ملا سید عبدالکریم ایروانی - اصولی معروف - بهره می برد.
ملاعلی از سید ایروانی، اجازه اجتهاد می گیرد و به اصرار علمای قزوین، کتاب معدن الاسرار را در فن وعظ و خطابه به سال 1249ق در این دیار می نگارد. ملاعلی در قزوین، شاگردان بر جسته ای را مثل میرزا حبیب الله رشتی - مؤلف کتاب البداع - و ملا علی کنی و آخوند ملا فتح الله قزوینی و حاج میرزا محسن اردبیلی در این شهر، تربیت می کند.ادامه مطلب...
قدمگاه پیر وشته طالقان
- بخش اول-
کامبیز کبیری
کارشناس ارشد باستان شناسی
در ضلع جنوبی روستای وشته واقع در ارتفاعات جنوبی دره طالقان، بنای برجی شکلی قرار دارد به نام «پیر نمیر» و یا «پیر وشته» طالقان. بنای مزبور با ارتفاع 2358 متر از سطح دریا و به موقعیت جغرافیایی 36 درجه و 9 دقیقه عرض و 50 درجه 48 دقیقه طول، در نزدیکی چشمه ای موسوم به «پیری دره» واقع است.
در مورد شجره نامه و یا شخصیت پیر وشته متاسفانه اطلاعی در دست نیست (پازوکی، ص372)، اما تعدادی از پیرمردان روستا نقل می کننند که در داخل مقبره؟ سنگ قبری مرمرین وجود داشته که بر روی آن مطالبی نوشته شده بود. یکی از همین پیرمردان ادعا می کند که مطالب مذکور را به خاطر دارد، اما تاریخ آن را چون عربی بوده فراموش کرده است. مطلب چنین است: «این بقعه متبرکه را امر فرمود سلطان میرزا علی از برای درویش نمیر دام الورعه خلد المکه» (پازوکی؛ همان). علیرغم فراموش شدن تاریخ بقعه، اما عنوان میرزا علی که در جای خود بدان خواهیم پرداخت از اهمیت بسزایی برخوردار است.ادامه مطلب...
قدمگاه پیر وشته طالقان
- بخش دوم-
تاریخ گذاری قدمگاه پیر وشته: محمد بن عبدالوهاب قزوینی در حواشی کتاب تاریخ جهانگشای جوینی آورده است: «وشته از قرای معتبر طالقان وسطی است، بر یسار شاهرود و محادی دهکده نویزک. در این قریه قدمگاه پیری است که طرف توجه اهالی است و خوارق عادات به آن نسبت میدهند.» (ص 398) بیشتر گفتیم که یکی از پیر مردان روستای وشته، مطالب نوشته شده بر روی سنگ قبر؟ مفقود شده این بنا را به خاطر دارد، اما تاریخ آن را چون عربی بوده فراموش کرده است. مطلب چنین است: «این بقعه متبرکه را امر فرمود سلطان میرزاعلی از برای درویش نمیر دام الورعه خلدالملکه» (پازوکی؛ ص 372) شاید رسالت باستان شناسی ایجاب نکند که ما به طور یکطرفه و تنها بر فرض صحت قول یکی از اهالی روستا، به تاریخ گذاری این بنا مبادرت بورزیم، اما عنوان میرزا علی که در حدود پنج قرن پیش در منطقه حضوری پر رنگ و تاریخی داشته، بسیار قابل تأمل و سوال برانگیز است. یعنی نمیتواند اتفاقی باشد.ادامه مطلب...
آثار مهرپرستان خوروین ساوجبلاغ و ماجرای بلژیک
تصویر یکی از ظروف سفالین متعلق به گنج تپه روستای خوروین
از توابع بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ که در موزه ملی ایران نگهداری می شود.
آثار معماری «گنج تپه» و «سیاه تپه» روستای خوروین متعلق به هزاره دوم پیش از میلاد مسیح، در سه مرحله مورد کاوش و حفاری باستان شناسان ایرانی و خارجی قرار گرفته است: علی حاکمی و محمود راد (1328 خورشیدی)، لویی واندنبرگ بلژیکی (1332 خورشیدی)، سرهنگ اسمیت آمریکایی (1335 خورشیدی).ادامه مطلب...
چهره هایی از قشلاق ساوجبلاغ
محمد ابراهیم قشلاقی ساوجبلاغی، فقیه جوان و کوشا
علی قشلاقی، توصیفگر فضایل اهل بیت
براساس شواهد تاریخی، گستره جغرافیایی ساوجبلاغ در گذشته های نه چندان دور، منطقه وسیعی از غرب استان تهران و بخشی از شرق استان قزوین را شامل می شد، به طوری که کلان شهر کرج زمانی یکی از دهکده های زیبای منطقه ساوجبلاغ به شمار می آمد. به گمان نگارنده، در پژوهش های فرهنگی و تاریخی بایستی مرزبندی های جدید و بی ضابطه فعلی را در نوردید و ساوجبلاغ فرهنگی را در قلمرو جغرافیای تاریخی اش مورد بررسی و دقت قرار داد.ادامه مطلب...
«م- ع»، معتکف مسجد ضرار
- بخش اول -
یادآوری: شاید خوانندگان محترم وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» مطلب تاریخ 25 فروردین 1387 این وبلاگ با عنوان «بررسی خبر خرافه پردازی در شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد» را به خاطر داشته باشند (درج شده در مطالب پیشین همین وبلاگ). در آن مطلب به طور مستند، زوایایی از دروغ پردازی های فردی به نام «محمد - ع» آشکار و افشا گردید. وی یکی از ده ها مدعی دروغین عرصه مهدویت و انتظار در سال های اخیر است که در اواخر سال 1384 با بهره مندی از امکانات عمومی و دولتی شهرستان نظرآباد، اعتکافی بدعت آمیز در دامنه ارتفاعات شرقی شهرستان ساوجبلاغ برگزار کرد. او که استاد و مراد معاون نخستین فرماندار شهرستان نظرآباد است، از آن طریق به جلسات شورای اداری نظرآباد راه یافت و در حضور عالی ترین مقام مذهبی شهرستان (=امام جمعه)، فرماندار وقت و دیگر مسوولان محلی، ضمن ارایه سخنرانی وهن آلود و خرافه آمیز، وردها و ذکرهایی را به برخی مسوولان دارای مشکل جسمی و معنوی تقدیم کرد!! در پایان این جلسه، حاضران در نمازخانه فرمانداری، نماز ظهر و عصر را به «محمد- ع» با آن اذان و اقامه عجیبش اقتدا کردند. متأسفانه از آن جمع به اصطلاح نخبه و مسوول!؟ هیچ کس متعرض سخنان خارج از ضابطه او نشد. البته کارمند جوانی، زبان به اعتراض گشود که به قیمت از دست دادن شغلش تمام شد! ادامه مطلب...
«م- ع»، معتکف مسجد ضرار
- بخش دوم -
ادعای حضور حضرت حجت (ع) در تمامی نمازهای یومیه در چهل روز اعتکاف ساختگی: یکی از اموری که «م. ع» به مریدان خود القا می کرد و آنها نیز کاملا" به این مطلب معتقد شدند؛ این بود که امام زمان در تمامی نمازهای یومیه در مدت چهل روز اعتکاف ادعایی، حاضر می شوند. وی در این باره اظهار کرد: «طبق خواب های قبل از اعتکاف کاملا" مشخص بود که از اولین نماز، حضرت (ع) حضور دارند لذا برای پا قدم ایشان، گودالی را برای قربانی با سیمان آماده کرده بودیم که با صدای اذان نماز، گوسفندی قربانی شود که البته چون بودجه زیادی نداشتیم به جز چند مرتبه موفق به قربانی نشدیم. حضور مبارکه حضرت بقیةالله (عج) را فقط یکی از معتکفین که از قبل مشخص شده بود، اعلام می کرد.ادامه مطلب...
تلصیق، اتهام زائر نظرآبادی در عربستان سعودی!!
ماموران سعودی هر روز به این بهانه عده ای از مردان زائر خانه خدا را بازداشت و در مواردی نیز دیده شده که مانع از اعمال فرد محرم شده اند. تلصیق را «چسباندن» معنی کرده اند و یکی از کاربردهای آن در ادبیات رایج در عربستان سعودی، تماس یا برخورد فیزیکی مرد نامحرم با زن نامحرم به ویژه به هنگام طواف خانه خدا و یا لمس حجرالاسود است. ادامه مطلب...
اشاره: نوشته زیر چکیده انگلیسی کتاب «روستای ایستا» تالیف حسین عسکری است که در بخش پایانی آن کتاب درج شده است. متن فارسی این چکیده در بخش مطالب پیشین این وب نوشت ذیل عنوان «منطقه طالقان» آمده است. ضمن درج این برگردان از مترجم کوشای آن آقای عادل نورزاده (فرهنگی و کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی) صمیمانه سپاسگزارم. کتاب روستای ایستا آخرین مراحل آماده سازی برای چاپ را می گذراند.
AHL-E-TAVAGHOF
(THOSE AGAINST CHANGE)
A Study on the Followers
of Mirza Sadegh Tabrizi in Taleghan
BY: HOSSEIN ASKARI
In an area called Teleghan – a suburb of Tehran Province – lives a Turkish- speaking tribe who mysteriously avoid the public; therefore, very people are allowed into their homes. Moreover, they avoid using any type of manifestations of modern civilization and technology. Thus, with this secluded and monastic life, they have had a number of rumors and eccentric remarks dispersed around them. Meanwhile, natives of Taleghan, unaware of their origin as well as their aims and principles, sometimes name this group as Followers of Esmaeil (Esmaelis) and of course occasionally consider them as “World-Relinquishing Dervishes” who eagerly await the emerging of their missing Imam Mahdi (the last Imam of Shiites).
As a matter of fact, this tribe are the followers of Ayatollah Mirza Sadegh Mojtahed Tabrizi who was one of the famous clerics living in the era of Constitutional Revolution (1905). Inspired by his religious ideas, this group has chosen to lead such a bizarre life within this age of modernity. They are thought to be a clan of Esna Ashari (twelve-Imam) Shiites, who have remained faithful to this ideology by following a traditionalist Islamic jurist (Faghih). Hence, "Ahl-e-Tavaghof" (Those against Changes) seems probably an appropriate title for such people.
Mirza Sadegh Tabrizi (died in 1922) is one of those Islamic jurists who put a good deal of emphasis both theoretically and practically on the methodology of absolute elimination of modernized thought as well as its achievements. Accordingly, until the end of his life, the cleric did give fatwas against any kind of the possible permission of the exploitation of technological tools and modern affairs. He believed that government, the legislator and executor of laws, belongs basically to God, then to His Prophet (Muhammad), and eventually to twelve Imams of Shiites. During the absence period of the twelfth Imam secular governments, in his opinion, are deemed as “usurpers” since they have already usurped the position of the Saints and more importantly of the divine governor. He also contended that the secular modern legislation system advocated by constitutionalists, despite its philosophy and principles, was in contradiction with Islamic Law (Fiqh). As a result, the first cannot be extracted from the content of the latter.
Based on these beliefs, the followers of Mirza Sadegh argue that this is now “the end of times”, which has begun since a century ago i.e., the period of Constitution. Hossein Gholi Ziaee (a current member of this group) would go to Taleghan before the Islamic Revolution (1979), as he believes he was in search of some special men from Taleghan who would, according to Islamic narratives and maxims, be well-known helpers of their last Imam. Nevertheless, when he found none of them, he decided to purchase some land there and then in order to establish a form of anticipation-based life for the appearance of their Imam. And so he did. they have been living in Taleghan, a quarter of Savojbolagh in the west of Tehran, since 1990.
The tribe under his guidance own no identification; therefore, they are not incorporated into the population census of Iran, nor do they exploit any tools of modern welfare equipment such as pipe water, gas, electricity, telephone, television, hygiene, education, coupon etc. In short, they enjoy an entirely traditional life spending their nights by the light of only a lantern, of course.
اشاره: نوشته زیر چکیده عربی کتاب «روستای ایستا» تالیف حسین عسکری است که در بخش پایانی آن کتاب درج است. متن فارسی این چکیده در بخش مطالب پیشین این وب نوشت ذیل عنوان «منطقه طالقان» آمده است. ضمن درج این برگردان از مترجم کوشای آن آقای صلاح عبید (مترجم عراقی مقیم شهر قم) صمیمانه سپاسگزارم. کتاب روستای ایستا آخرین مراحل آماده سازی برای چاپ را می گذراند.
أهل التوقّف
بحث عن أصحاب المیرزا صادق المجتهد التبریزی فی طالقان
فی مدینه طالقان التابعه لمحافظه طهران یقیم قوم ترکی بنحو عجیب، بعیدون عن الناس، و لا یسمحون لأحد منهم بالدخول إلی منازلهم و یتجنّبون أی نوع من مظاهر التحضّر و التقدّم التکنولوجی. و لهذا الطوق من العزله و الرهبانیه تناثرت حولهم شائعات و کلمات عجیبه؛ لانّ أهالی طالقان لایعرفون من أین قدموا؟ و ما هی متبنیاتهم المذهبیه و الفکریه؟ فینسبونهم حینا" إلی الإسماعیلیه، و حینا" آخر إلی الصوفیه عازفین عن الدنیا و یترقّبون ظهور الإمام المهدی آخر ائمه الشیعه علیه و علیهم السلام أجمعین و فی الحقیقه أنّ هذه الفرقه من أصحاب آیه ا... المیرزا صادق المجتهد التبریزی أحد رجال الدین المشهورین فی زمن الثوره الدستوریه، و هم یقتفون تعالیمه الدینیه و یعیشون هذه الحیاه العجیبه فی زمن تسود فیه التکنولوجیا الحدیثه، ثلّه من الشیعه الاثنی عشریه باقیه علی تقلید فقیه قدیم، و لعلّه من أجل ذلک أطلق علیهم اسم «أهل التوقّف».
و المیرزا صادق التبریزی (م 1351ق =1311ش) واحد من الفقهاء الذین یؤکّدون بشدّه و بنحو نظری و عملی علی أسلوب الطرد المطلق للفکر التجدّدی و معطیاته، و قد أفتی بعدم جواز الاستفاده من الوسائل التکنولوجیه و الأمور المستحدثه المتطوّره الی آخر عمره، و یعتقد أنّ الحکومه المشرّعه للقوانین المنفّذه لها لله تعالی، ثم لرسوله، وانتقل إلی الائمه الاثنی عشر علیهم السلام، و الحکومات العرفیه فی زمن غیبه إمام الشیعه الثانی عشر غاصبة للحکم؛ لأنّها اغتصبت مقام المعصوم و الحاکم الالهی. و یری کذلک أنّ تشریع النظام العرفی الجدید الذی دعا إلیه مؤیّدوا الثوره الدستوریه بجمیع أصوله و فلسفته یتعارض مع النظام الحقوقی و الفقهی الدینی بنحو أساسی، و لایمکن استخراج الأوّل من الثانی. و طبقا" لتلک التعالیم یعتقد أصحاب المیرزا صادق أنّ هذا العهد هو آخرالزمان، و شرع من بدایه عصر الثوره الدستوریه قبل قرن تقریبا". و قد نزح الزعیم الفعلی لأهل التوقف حسین قلی ضیائی إلی طالقان قبل أعوام من انتصار الثوره الإسلامیه فی ایران، و هو دائب البحث - کما یقول - عن الرجال الطالقانیین الذین أشارت إلیهم الروایات و الأحادیث الإسلامیه و یعدون من الأصحاب المعروفین للإمام المهدی علیه السلام، و لکنّه حینما لم یعثر علی أحد منهم اشتری عدّه أراض و عاش حیاه انتظار الموعود فی طالقان منذ سنه 1369ش. و الجماعه الذین یعیشون تحت قیادتة لایملکون جنسیه إیرانیه، و لا یحسبون من نفوس إیران، و لا یستخدمون وسائل الحیاه الترفیهیه الحدیثه من شبکات المیاه و الغاز و الکهرباء و الهاتف و الصحافه و التلفزیون و الخدمات الصحیه و التعلیمیه و بطاقات التموین و غیرها، إنّهم یعیشون حیاه تقلیدیه قدیمه من جمیع الجوانب، و یطوون ظلام اللیالی بنور الفوانیس.